متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 10,913
  • کاربران تگ شده هیچ

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #1
هرج و مرج

هر که پرسید ترقی چه اساسی دارد
گفتم این راه نه درسی نه کلاسی دارد
کرسی عزت و اجلال کسی خواهد یافت
که نه علمی ،نه کمالی، نه حواسی دارد
یار گلچهره در آغوش کسی می افتد
که قد پیزری و شکل قناسی دارد
گیتی تنگ نظر نیست خردمند شناس
غالبا دیده ی دیوانه شناسی دارد
مرد بدبخت به شب هم که رود در بستر
در لحاف و تشک خود کک و ساسی دارد
لاله را داغ از آن است که در باغ وجود
گل خر زهره مقام گل یاسی دارد
آن که سر رشته ی این مملکت اندر کف اوست
هیچ کارش نه اصولی نه اساسی دارد

ابوالقاسم حالت
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #2
كارهایی كه آسان نيست



ترک دون بازی و بامبول مگر آسان است؟
در گذشتن ز سر پول مگر آسان است؟
دست برداشتن از منصب والا و مقام
آخر ای آدم معقول، مگر آسان است؟
اين چنين پا مكن ای دوست، به كفش حضرات
حمله امروز به هر غول مگر آسان است؟
مرد بي‌زور، چه با اين همه خر زور كند؟
جنگ با رستم و هركول مگر آسان است؟
گر از آنان شنوي پرت و پلا، عيب مكن
يك سخنراني معقول مگر آسان است؟
مي‌دهي پند كه از رشوه‌خوري دست كشيم
ترك اين عادت مقبول مگر آسان است؟
مي‌كني توصيه تا توصيه بازي نكنيم
ترك اين شيوه معقول مگر آسان است؟
صاحب عقل و خرد بودن و بازي كردن
رل ديوانه چو بهلول مگر آسان است؟
در مقامي كه درستي و صداقت نخرند
كار بي‌حقه و بامبول مگر آسان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #3
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
من مانده‌ام این‌جا که حلال است، حرام است؟
با این که به فتوای دل اشکال ندارد
گریار پسندید ترا کار تمام است
در مذهب ما باده حلال است، ولی حیف
در مذهب اسلام همین باده حرام است
شد قافیه تکرار ولی مسئله‌ی نیست
چون شاعر این بیت طرفدار نظام است
این ماه شب چاردهم در شب مهتاب
یا این که نه، همسایه ما در لب بام است.
در مجلس اگر جای خودت را نشناسی
این جا است که مفهوم قعود تو قیام است
پرسید طبیبم که پس از رفتن یارت
وضع تو اعم از بد و از خوب کدام است
از این که چه آمد به سرم هیچ نگفتم
گفتم دل من سوخت، نفهمید کجام است

ناصر فیض
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #4
اندر احوالات آل سعود

عده ای نرّه غول، آل سعود
دائما در نزول، آل سعود

روز و شب در طواف شیطانند
ضدّ آل رسول(ص) آل سعود

عینهو سعی‌تان که مشکور است
حجّتان هم قبول، آل سعود!

سعی‌تان: بین خوردن و شهوت
طوف‌تان: گِرد پول آل سعود!

در رسیدن به قلّۀ دانش
نیست اصلا عجول، آل سعود!

لیک خرج حرمسرایش را
می‌کشد روی کول، آل سعود

عینهو بشکه های گندۀ نفت
بطنشان فول فول، آل سعود!

نام خود کرده: «خادم الحرمین»
خائن شاسکول، آل سعود

بی ادب نیستم، لذا گویم:
فاعلاتن فعول(!) آل سعود

در «یمن» گور خویش را کندند
این شیوخ جَهول- آل سعود-

گردد «آل سقوط»،اگرچه کنون
گشته از نفت، لول، آل سعود

مثل یک کرم توی قصرت باش
در همانجا بلول، آل سعود!

توی گور است هر کسی که نمود
«هفت خان» را ملول،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #5
زبان حال یک ارباب رجوع در دانشگاه

در شگفتم از چــه رو با ما لجــش تا ایــن حــد اسـت
آه مــن هــم گــر نگیـــرد، مــادرم آهـــش بــد اســت
او گـره ها می زنـد، بـا چنـــگ و دنــدان مانـده، مـــن
در میـــــان ناکســــــان گـویـنــد او ســــر آمد اســـت
بر نگشــته هــر که مشــکل دارد و پیــش وی اســت
گوئیــا یکســـویه اسـت این راه و در وی ممتـد اسـت
بــس تمــام مشـــکلاتم دســـت آن ناکــــس فـــــتاد
ســینه ام تاول زد از بــس روی آن دســت رد اســـت
شاید این مشــکل نه از ایشـان که تنــها از من است
بخـــت و اقبـــالم یقیـــــنا واحـــدی از یکصــــد اسـت
یا نه از من، نـی از ایـشان بلکه این یک سنت اسـت
این چنین ها می کند هر کس که در آن مسند است
بــی زر و بـی آشــنا رفتـی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #6
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران

اگــــه یـه روز رفتی یــه جــــای دنیــــا
واسه خـودت ماشین خریدی اونجــــــا
یه چی بخر شبیه پیکـــــان بــــــــاشه
صندلیاش مدل جـــــوانـــــان بــــــاشه
وقتی کـــه پشت فـرمونش نشستـی
خواستی بفهمن کـه کجایی هستـی
اوّل کــــــــــار واســــــــه جـــلو پنجـره
یــــــه نعل اسب عــــالی یـــــادت نـره
یـــه وخ خیــــال نکن حـــاجیت جــواده
اون ورِ دنیـــــــــا بــد نظـــر زیـــــــــاده
تسبـیــــحتــو بـــپـیـــچ بدور شصــتـت
موبـــایلــــتم در آر بگیـــر تـــو دستــت
رعــــــــــــــــایت حــق تقــــدم بــــــده
گـــــــــازو بــگیر به هچکی ام راه نـــده
بـا هر کی خواس جلــــو بیفته لـج کن
برو جلوش فرمــونــــو فوری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #7
رستم و اسفندیار

كنون رزم virus و رستم شنو
دگرها شنيدستي اين هم شنو
كه اسفنديارش يكي disk داد
بگفتا به رستم كه اي نيكزاد
در اين disk باشد يكي file ناب
كه بگرفتم از site افراسياب
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #8
روباه و زاغ

زاغکی قالب پنیری دید
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت: اینجا شده فشن تی وی
چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشته تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفا
پاس کردم کلاس دوم من
 

narcissus

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
452
امتیازها
2,733
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #9
مترو

ازدحام و فشار از هر سو
زور آرنج و ضربه زانو
بدترین بوی عالم است الحق
بوی سیر و پیاز و عطر و عرق
کارمند و محصل و عملی
کامبیز و غضنفر و مملی
تاجر و دزد و دکتر و بیکار
لاغر و چاق و سالم و بیمار
گاه دعوای عده ای سالار
فحش های به شدت کش دار
یک نفر غرق در سطور کتاب
یک نفر هم کنار او در خواب
 

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #10
اشعار ابوالقاسم حالت / جهان ایده آل
قربان جهانی كه در آن جنگ نباشد
مشت و لگد و سيلی و اوردنگ نباشد
از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل
پيوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد
باهم نستيزند سپيدان و سياهان
دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد
در باغ وفا مرغ بد آواز نيابيم
در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد
افسار به دست دو سه گمراه نیفتد
ايام به كام دو سه الدنگ نباشد
مادون ز ستمكاری مافوق ننالد
از دست دلی سنگ دلی تنگ نباشد
هر مملكتی تا طلبد حق خودش را
محتاج به صد لشكر صد هنگ نباشد
 
امضا : SAmirA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
338
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
830
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
227
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,242
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
280
عقب
بالا