متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 10,922
  • کاربران تگ شده هیچ

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #181
#شعر_طنز

از صدا سیما تقاضا میکنم
حرف مارا وقت کردی پخش کن

گاهگاهی حال و روزِ مردمِ...
روستا را وقت کردی پخش کن

گوشه ای از معضلات شهرما
یا ،،فسا،، را وقت کردی پخش کن

کولْبَرها روی مرز افتاده اند..
این فضا را وقت کردی پخش کن

راستی هرچند تکراری شده
،،کیمیا،، را وقت کردی پخش کن

بعد از این هم بازی واترپلو..
هم شنا را وقت کردی پخش کن

سرگذشت بچه میمونی که رفت..
در فضا را وقت کردی پخش کن

هر زمان مردم شعاری میدهند
آن صدا را وقت کردی پخش کن

داستان آن همه پولی که شد..
جابه جا را وقت کردی پخش کن

خواهشن یک بار عکس بعضی از..
آدما را وقت کردی پخش کن

سرنوشت نفتکشهامان چه شد؟
ماجرا را وقت کردی پخش کن

مرگ این مردم به دست شرکتِ
سایپا را وقت کردی پخش کن

لااقل اوضاع در هم برهمِ...
جاده ها را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #182
#شعر_طنز

آن زمین خوارم که املاک فراوان خورده ام
هم ز تهران خورده هم خارج ز تهران خورده ام

ای که می گویی زمین خواری بسی مشکل بُوَد
هر چه را من خورده ام بسیار آسان خورده ام

با سند سازی و کاغذ بازی و دوز و کلک
قریه و ملک و ده و باغ و گلستان خورده ام

از زمانی کاین دکان حیله را وا کرده ام
تا کنون افزون تر از صد باب دکان خورده ام

آدمی زحمت کشم، چون بهر تعیین حدود
در بیابان ها بسی خاک بیابان خورده ام

گر زمینی را خریدم خود به متری یک ریال
روی هر مترش صد و پنجاه تومان!! خورده ام

هیکل چون خیک من هر روز خیکی تر شود
بس که مال کافر و گبر و مسلمان خورده ام

گر به زندان هم در اندازند روزی بنده را
زود بینی قدری از املاک زندان خورده ام

ساده لوحان حمل بر میهن پرستی می کنند
چون که می گویم فراوان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #183
#شعر_طنز

در سعی و تلاشند دکل های زیادی
منظور، همان گنده دغل های زیادی

در باغ و چمنزار چریدند و از آن جا
رفتند پیِ کوه و کُتل های زیادی

هر تپّه ی خوش منظره دیدند، دویدند
بردند در آن، کوی و محل های زیادی

ویلا کده شد جنگل و هر مزرعه ای چون
نادیده گرفتند فَشل های زیادی

در باره ی پیچاندن قانون و تخلف
گفتند و ندیدیم عمل های زیادی

هر میز که نه؛ یک سری از میز و مناصب
کندو شده، دارند عسل های زیادی

از دلهره در کلّه ی ما موخوره افتاد!
این است که داریم کچل های زیادی

از بس پیِ یک لقمه دویدیم، در آمد
بوی عرق از زیرِ بغل های زیادی

طنزیده ام امروز به این شوق که طنزم
نشتر بشود روی دمل های زیادی...!

#مصطفی_مشایخی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #184
#شعر_طنز

شیره را از حبه ی انگور سرقت می کنند
شهد را از لانه ی زنبور سرقت می کنند

دست مالیدم به خود، چیزی سر جایش نبود
سارقان بی پدر بدجور سرقت می کنند!

احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند
سارقان با "کنترل از دور" سرقت می کنند

عده ای راحت میان مبل خود لم می دهند
از طریق عده ای مزدور سرقت می کنند

روز روشن، زنده ها را از میان کوچه ها
مرده را هم نیمه شب از گور سرقت می کنند

برق را از سیم ها و آب را از لوله ها
دود را از حقّه ی وافور سرقت می کنند

می برندت سوی خلوت، می کنندت پشت و رو
با زبان خوش نشد با زور سرقت می کنند!

جای اینکه سکه ای در کاسه ی کوری نهند
کاسه را هم از گدای کور سرقت می کنند

نیست چون تفریح و شادی توی این شهر بزرگ
عده ای تنها به این منظور سرقت می کنند!

خواستم دنبال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #185
#شعر_طنز

در سعی و تلاشند دکل های زیادی
منظور، همان گنده دغل های زیادی

در باغ و چمنزار چریدند و از آن جا
رفتند پیِ کوه و کُتل های زیادی

هر تپّه ی خوش منظره دیدند، دویدند
بردند در آن، کوی و محل های زیادی

ویلا کده شد جنگل و هر مزرعه ای چون
نادیده گرفتند فَشل های زیادی

در باره ی پیچاندن قانون و تخلف
گفتند و ندیدیم عمل های زیادی

هر میز که نه؛ یک سری از میز و مناصب
کندو شده، دارند عسل های زیادی

از دلهره در کلّه ی ما موخوره افتاد!
این است که داریم کچل های زیادی

از بس پیِ یک لقمه دویدیم، در آمد
بوی عرق از زیرِ بغل های زیادی

طنزیده ام امروز به این شوق که طنزم
نشتر بشود روی دمل های زیادی...!

#مصطفی_مشایخی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #186
#شعر_طنز

شیخ ما نعره زد سر منبر
ارزو کرد مرگ امریکا
گفت شیطان پست آدمکش
قول خود از چه میکنی حاشا

این همه هی بیا برو کردیم
پشت درهای بسته گام به گام
تو بگو من بگو بگیر و بده
پله پله رسید تا برجام

آنچه را خواستی به تو دادیم
شد انرژی هسته ای تعطیل
تو چه دادی؟ نخودچی و کشمش
یک بغل وعده اندکی چس فیل

اولش هی بهانه ی الکی
با روشهای من بمیرم و تو
بعد هم توی کنگره بردی
کردی از بیخ هرچه بوده وتو

گفتم ای شیخ با کرامت من
ای فدای عبا و نعلینت
این طبیعی ست دبه کردن او
چون جهانخواره است و بدطینت

تو که می گویی آن اَبَر شیطان
قول یکسال پیش کرده وتو
تو خودت نیز سی چهل سال است
وعده ها دادی و هپل هپتو

#محمدرضا_عالی_پیام
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #187
#شعر_طنز

صوتت -اگر چه حنجره‌ات ساز بادی است!-
یادآور صدای سه تار "عبادی" است!

اندام تو میان كمربند كافرت
چون شِعب، در محاصره‌ی اقتصادی است!

رنگین كمان به پیروی از ابروان تو
پیوسته در تصوّر من، نوك مدادی است

هر جمعه شب، به عشق تو تا مسجد آمدن
مثل نماز جمعه سیاسی-عبادی است!

آغوش من برای همیشه از آنِ توست
سلول تنگ سینه‌ی من، انفرادی است

با اینكه با تو زندگی نوح هم كم است
بی تو همین دو نصف نفس هم زیادی است

همراه من بمان كه به ناباوران عشق
ثابت كنیم شاكله‌ی عشق، شادی است

ثابت كنیم گسترش عشق در جهان
واجب تر از مبارزه با بی سوادی است!

#غلامرضا_طریقی
@gooodboook
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #188
#شعر_طنز

ما زنده به آنیم که هی وام بگیریم
هرجور که شد، شد! و به هر نام بگیریم

از بانک سپه، مسکن و ملی و تجارت
از ملت و سرمایه و قوّام بگیریم

حتی شده وام از در و همسایه و همکار
از عمه، عمو، سایر اقوام بگیریم

با پول به‌دست آمده از وام بکوشیم
یک همسر شایسته و خوشنام بگیریم

مرجان و پری، نرگس و نیلوفر و شبنم
افسانه، نگین، شادی و الهام بگیریم

یک‌چند بگوییم و بخندیم کنارش
در ماه عسل، از عسلش کام بگیریم

کفگیر که کم‌کم به تهِ دیگِ عسل خورد
ما فاصله از او قدِ صد گام بگیریم

دیگر خبری نیست ز ته‌چین و فسنجان
از "بوف" و "عطاویج" فقط شام بگیریم

وقتی بکُند او هوس چین و دبی را
آن لحظه بلیطِ قم و ایلام بگیریم

گوید که: بخر هدیه برایم دو النگو
ما از سرِ لج، کیسه حمّام بگیریم

او غر بزند: باز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #189
#شعر_طنز

هرکسی امروزه دکان میزند
از حقوق ما فراوان میزند

کم فروشی میکند گندم فروش
آنطرف نانوایی از نان میزند

میکشد خیاط تنبان تورا...
یک وجب از بند تنبان میزند

از قضا قصاب هم با آن سبیل
دزدکی از سینه و ران میزند

جیب ما را شوفر بدجنس هم...
توی جاده پشت فرمان میزند

قهوه خانه میروی چایی فروش
روی هر لیوان دو لیوان میزند

شرکت تولید خودرو سالهاست
دارد از بالای نیسان میزند

سهم داروهای بیمارانِ خاص..
را یکی در بخش درمان میزند

یک نفر بی بهره از علم نجوم
سالها از لطف ،،کیهان،، میزند

صنعت پویایِ پیرایشگری
از سر زلف پریشان میزند

خرج مهمانان خود را میزبان
دزدکی از جیب مهمان میزند

یک نفر لم داده روی صندلی
یک نفر افتاده در وان،، میزند

کرده هر کس ابرها را بارور
پشت سد از آب باران میزند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #190
#شعر_طنز

کودکان عزیز ایرانی
بچه های قشنگ مامانی

چار زانو نشسته گوش دهید
قصه ای کهنه را به سبک جدید

سی چهل سال پیش تر از ما
در زمان پدر بزرگ شما

بود یک شاه ظالم خودسر
زیر پاهای او حقوق بشر

هرچه می‌گفت وحی منزل بود
منطق او فقط مسلسل بود

ارتشی ها و مجلس و دولت
تحت امر همان قدر قدرت

دادگاه، دادگستری، قاضی
چون عروسان خیمه شب بازی

نخشان دست شاه بود همه
باعث قاه قاه بود همه

پاسخ اعتراض زندان بود
چوب و شلاق، اوین و دژبان بود

هر رقم انتقاد از حکام
معنی اش بود دشمنی نظام

در نظامی که شاه حاکم بود
تک صدایی محض قائم بود

جز یکی حزب ها همه بسته
آن یکی هم به شاه وابسته

تلوزیّون و رادیو به دروغ
خبر خالی و چاخان در بوق

تیغ سانسور بود و مطبوعات
چوبه ی دار بود و منتقدات

«داد» چون راز چند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
339
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
834
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
228
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,248
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
281
عقب
بالا