لحظه تحویل سال در چه حالی بودی؟

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 59
  • بازدیدها 1,645
  • کاربران تگ شده هیچ

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #41
نشسته روی مبل خونه مامان بزرگم کنار بابامو خواهر کوچیکم بقیه هم پایین نشسته بودن منتظر سال تحویل
هرلحظه هم دعا میکردم زودی سال تحویل شه برم بخوام روزش کلی خسته شده بودم:/
 
امضا : mehrabi83

شَفَــق

عکاس انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/10/18
ارسالی‌ها
1,553
پسندها
60,091
امتیازها
63,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
43
 
  • #42
عکس گرفتم :/
 
امضا : شَفَــق

دیکتاتورs.yavarnia

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/1/19
ارسالی‌ها
685
پسندها
8,119
امتیازها
25,273
مدال‌ها
20
سن
20
سطح
15
 
  • #43
تو اتاق یواشکی با عمم شیرینی میخوردم
 
امضا : دیکتاتورs.yavarnia

..TaraɲΘm..

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
29/3/18
ارسالی‌ها
1,497
پسندها
12,044
امتیازها
38,673
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
20
 
  • #44
مثل خرس خواب بودم :|
هرچی سعی کردم بیدار بمونم نشد :/
پارسال هم وسط حال با داداشم می‌رقصیدیم :/
 
امضا : ..TaraɲΘm..

hasty1380

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
18/12/18
ارسالی‌ها
62
پسندها
712
امتیازها
9,913
سن
43
سطح
0
 
  • #45
قصدداشتم بخوابم...داشتم چرت میزدم که پشیمون شدم ورفتم قرآن خوندم....فک کنم تاآخرسال درحال چرت زدن باشم..:scratch-one-s-head:
 

AiLiN_R

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
9/6/18
ارسالی‌ها
2,707
پسندها
20,951
امتیازها
74,773
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #46
تو حرم نشسته بودم و بِ نتی کِ بالا نمی اومد فوش میدادم :|​
 
امضا : AiLiN_R

elahe.an

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/2/19
ارسالی‌ها
93
پسندها
1,138
امتیازها
6,353
سطح
0
 
  • #47
غرق در خواب بودم وخواب هفت پادشاه رو می دیدم آخه با سیل وطوفان خونه خراب شده بودیم هی هی
سالی که نکوست از بهارش پیداست :paratrooper:
 

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #48

BELLONA

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
19/5/18
ارسالی‌ها
198
پسندها
5,754
امتیازها
21,583
مدال‌ها
11
سطح
11
 
  • #49
لحظه سال تحویل 98 لب ساحل بودم و داشتم رقصیدن هموطنان پر انرژیمو نگاه میکردم یه برادر اون وسط از ساعت 12 تا ساعت دو چهل دیقه صبح میرقصید لامصب همش جمع شده بود یدفه انرژیشو خالی کرد
میگن سال تحویل هرکار کنی تا اخر سال همون کارو انجام میدی فک کنم اون برادر تا اخر سال در حال رقصیدن باشه|:
 
امضا : BELLONA

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • #50
روبروی حرم امام رضا بودم و های های گریه کردم و از خدا خواستم که سر عشق و زندگیم بهم کمک کنه و بفهمم اخر و عاقبت عاشق شدنم چی میشه
همینطور برای مشکل یکی از عزیزانم دعا کردم
 
عقب
بالا