نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار چه بگویم | زین العابدین کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع شرور
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 2,364
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
دیده بگشودی در کنارت بودم صَنَم
چشم بگشای و ببین باز ، این مَنَم
از دیده برفتی اما هنوز در یادمی
هر چند قبل رفتن بریدی جان و تَنَم
افتاده ای سخت در بستر بیماری
چشم به آسمان و دستِ دعا داری
غافل نباش از کرم و لطف خداوندی
توبه پذیر است گر کنی گریه و زاری
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
”اگر ان ترک شیرازی بدست آرد دل مارا“
منم یاد می گیرم دلربایی آدم و حوا را
برای بدست آوردن ان دو خال هندویش
پیاده میروم مسیر بین ارومیه تا بخارا را
فشارم بالا و پایین میشود با دیدن رویش
میخورم با حرص و ولع دوتا دوتا خرما را
رقیبی گر باشد بین من و آن ترک جان افروز
بسان بروسلی میروم تو شکمش جفت پارا
اومدم انجمن دیدم کل کل شعری براه است
شعری گفتم تا بدست آرم منم رای شماها را
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
چه گویم خدایا خاک زیرپایم سرد شده
قلبم شکسته و سینه ام پر زِ درد شده
خسته ام و خسته ام و باز خسته ام من
رنگ رخسار من امروز از درد زرد شده​
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
بیا ای نازنین یارم که دل بی تو بیمار است
دلتنگم از دوریت انگار بینمون دیوار است
صحبتی کرده و از کرده و نا کرده پشیمانم
گر نیایی بدون تا سحر چشم به در میمانم
چه گویم که در این دل من چه آشوب است
افتاده در منجلابم و نخورده گشته ام مَ.ست
ساقی بده شَ.رابی تا که اروم شود حال زارم
چنان خوره افتاده به جانم که چنین بی قرارم​
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
در کنار عاشق از عشق سخن گفتن خطاست
بدون اجازه از او ، از او سخن گفتن خطاست
در باغی پر از سوسن و سنبل و گل و بلبل
کنار خار نشسته و از گل سخن گفتن خطاست​
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
آنچه کفر کم کرده زیاد میکند ایمان پول است
خانه عشق ساخته شده میکند ویران پول است
گر باشی پسر نوح یا که اسماعیل نامت نهند
آنچه بر سر زبان اندازد نامت در جهان پول است​
مدتی را به خوشی سپری کردیم و بحث مادی نبود
دلیل اینکه خانه مان شد اینجور ویران ، پول است​
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #27
دانی چرا خسته افتاده در این گوشه ام؟
نامردی گرفته تیشه و افتاده به ریشه ام؟
حرف حق کم کرده و زبان در کام دارم؟
همچو شیر خفته و آرام در این بیشه ام؟
ترس دارم بگویم من حقیقت
تا نیافتد غم در دل نحیفت
اومدم انجمن بال و پر گرفتم با دوستانی
شلوغ شد اطرافم افتادم تو باغ و بوستانی
رمان نوشتم چوب لای چرخم گذاشتند
حذف کردم و روی آوردم به شعر و داستانی
ترس دارم بگویم من حقیقت
تا نیافتد غم در دل نحیفت
آبجی و دختر و برادر زاده هایی داشتم
در دل خود مهر و صفا و وفایی کاشتم
شاد بودم و مسرور از احوال خوشحالیم
خراب شد آرمان و به یک خطایی باختم
ترس دارم بگویم من حقیقت
تا نیافتد غم در دل نحیفت
پرده از رازی گشودم دوروبرم خلوت شد
دوستیها برفت و جایش پر ز نفرت شد
آبجی و دختر و کس و کارم انگار نبود
در خفا ماندم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #28
گذشته رو رها کن که زندگی حالاست
هرچه از سیاست بگویم تف سربالاست
جان آدمی به ارزنی نمی ارزد درین زمانه
باب شده این و مربوط به خیلی سالهاست
چه گویم که محکوم به سیاسی نشوم من
انگار ریشه فساد در کشورم از اون بالاست​
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #29
بیا و بال بگشا ای شاعر تن خسته
شیون و زاری و دل بریدن بسته
تکیه بر دوستی نامردان نکن که
این جهان خوبی کم و زیادی پسته
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
682
پسندها
14,161
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #30
غبطه بر جوانی دگران مخور این نیز میگذرد
محو تماشای زیبا رویی مشو این نیز میگذرد
در این دنیای فانی رفت و آمد بسیار است
شاد باش و شادی کن که این نیز میگذرد
جوانی بر توانایی خود میبالید که چنانست
پیری زیر لب زمزمه میکرد این نیز میگذرد
کل عمر ما به بطالت و الافی گذشت حیف
نادان بودیم و نفهمیدیم که این نیز میگذرد
هر شعری نوشتیم که درش سیاست بود
فیلتر کردی و ندونستی که این نیز میگذرد
عاقل باش ای مدیر، محافظه کاری نکن
دورانها گذشته و دوره فیلتر نیز میگذرد
 
امضا : شرور
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا