نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

متفرقه تاپیکـ جامع کپشن‌های عاشقانه کوتاه

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #691
تو را در بهت چشمانم چه زیبا دیدمت امروز
دلم بی تاب چشمت شد همان تا دیدمت امروز

به دنبال تو من در آسمان یک عمر می گشتم
نمی شد باورم وقتی که اینجا دیدمت امروز

دلم در حسرت و تنها ، زبانم خسته از من ها
نمی دانم چرا خوبم که من، ما دیدمت امروز

نگاهت آیتی از حق ، دو چشمت کافر کفرست
در آن سیمای روحانی، خدایا دیدمت امروز

چه زیبا دیدمت آنروز و زیباتر شدی هر روز
دلم یکباره مجنون شد که لیلا دیدمت امروز

دل تنهای پر دردم محبت را عطش دارد
بیا و مهربانم شو که دریا دیدمت امروز
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #692
"شبی آزرده ازخانه،،،
"نهادم پابه میخانه،،،
"پریشان حال ودیوانه،،،
"سپردم دل به پیمانه،،،
"به دستم جام شاهانه،،،
"کنارم شمع وپروانه،،،
وباآن ساقی که دربندهمان خانه،،،
"دوچشمم رامی بستم،،،
"قدح افتاده ازدستم،،،
"در میخانه رابستم،،،
"نبیند هیچ کسی مستم،،،
"درآن تاریک میخانه،،،
"گرفتم تیغ دردستم،،،
"گمان کردم رهاهستم،،،
"ز آدمهاجدا هستم،،،
"غم پیمانه بشکستم،،،
"و ازدست خدا رستم،،،
"در آن حالت ندا آمد،،،
"که ای بنده ی مستم،،،
"رهاکن جام وساقی را،،،
"که اینجا من خداهستم،،،.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

نگار 2020

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
99
پسندها
812
امتیازها
5,003
  • #693
رفت او سمت اسمان اما
حسرتی ماند در دلم تبعید
حسرتی جاودان که میشد کاش
عمر خود را به دیگری بخشید...
 
امضا : نگار 2020

نگار 2020

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
99
پسندها
812
امتیازها
5,003
  • #694
مرسی که هستی و
هستی را رنگی میکنی :heart:
 
امضا : نگار 2020

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #695
خدایانماز عشق برپاکردم
استجابت کردنش ازتو

شب وروزم به درگاهت دعاکردم
قبول طاعتش ازتو

خدایادیوانه گشتم چو مجنونت
لیلی گشتنش ازتو

ببارد قطر اشک ازچشمان دلم
دریا کردنش از تو☝️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #696
پیشکش ما به چشم یار نیامد
خواستمش جان کنم نثار، نیامد

هر چه پریدند پلک‌های تمنا
مژده پایان انتظار نیامد

جام شرابی که طعم بوسه به لب داشت
پیر شدیم و شبی به کار نیامد

هر چه درخشید ماه و جلوه‌گری کرد
هیچ پلنگی به کوهسار نیامد

آه! که هر بار یاد عشق تو کردم
در نظرم مرگ ناگوار نیامد

قافله عمر هست و حوصله‌اش نیست
کیست که با زندگی کنار نیامد؟
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #697
امشب اگر یاری کنی ‌‌ای
دیده طوفان میکنم

آتش به دل میافکنم
دریا به دامان میکنم

میجویمت میجویمت
با آنکه پیدا نیستی‌

می‌خواهمت می‌خواهمت
هرچند پنهان میکنم

‌‌‌‌

‌‌‎‌
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #698
دلبرم باشي جهانــــــــــم را
فدایـت مي ڪنم

با نگاهي از تــــو جانـــــم
رافدایت مي ڪنم

بیخیال زهره و ڪیـــــواڹ و
ڪل ڪهڪشاڹ

ماه مڹ شـــــو آسمانـــــم را
فدایت می کنم



❤️



 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #699
پا به پاي من بيا

دست در دست تو مي مانم

ليلي مي شوم

مجنون باش

بگذار دور شويم از اين شهر

من بانو مي شوم براي لحظه هايت

تو آقاي ثانيه هايم باش

بيا و ببين من جور ديگر دوستت خواهم داشت

مثلا باران بيايد

دستت را مي گيرم

با هم به خيابان مي رويم

و بلند بلند برايت ليلي و مجنون مي خوانم

برايت لاک قرمز مي زنم

و ميان جمع تو را مي بوسم

پا به پاي من بيا

من

شهر بهتري مي شناسم

ميان بازوانم

ميان بازوانت.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #700
پيش از اين هرچار فصل روزگارم سردبود

شانه هايم بي بهار و شاخه هايم زرد بود


پيش از اين در التهاب آباد داروخانه ها

هر چه گشتم درد بود و درد بود و درد بود


پيش از اين حتي رديف شعرهاي خسته ام

آتش و خاكستر و دود و غبار وگرد بود


آه از آن شبها كه تنها كوچه گرد شهرتان

بي كسي گمنام ، رسوايي جنون پرورد بود


از خدا پنهان نمي ماند ، چه پنهان از شما

مثل زن ها گريه سرمي كرد ، يعني مردبود


زندگي انروز تا آنجا كه يادم مانده است

مثل تا اينجاي شعرم بي فروغ و سردبود


**


ناگهان امِا يكي همرنگ من درمن شكفت

شاد و شيدا عين گلهاي بهارآورد بود


مثل شب ، مثل شبيخون ، مثل رؤيايي كه گاه

در شبان بي چراغم شعله مي گسترد بود


ديدم آن ليلاي شورانگيز صحرا زاد را

تازه مي فهم چرا مجنون بيابانگرد بود
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
14
بازدیدها
2,614
پاسخ‌ها
72
بازدیدها
9,278
پاسخ‌ها
52
بازدیدها
11,602
پاسخ‌ها
15
بازدیدها
860

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا