متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون تاپیک جامع جملات تاثیرگذار به زبان انگلیسی

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #151
37- مصائب زندگی کم کم او را آدم کرده است.
37- The hardship of life have gradually made a man out of him.
38- آدمکشی بدترین نوع جنایت است.
38- Murder is the worst kind of crime.
39- آذربایجان گهواره تمدن ایران است.
39- Azarbaijan is the cradle of the Iranian civilization.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #152
40- او گهواره را تکان داد تا بچه را ساکت کند.
40- She rocked the cradle to quieten the child.
41- ما برای چهار ماه آذوقه داریم.
41- We have food supplies for four months.
42- به خاطر ورود او خیابانها را آذین بستند.
42- Because of his arrival they decorated the street.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #153
43- دو نفر عروس را آرایش کردند و به تالار بردند.
43- Two women put makeup on the bride and took her to the hall.
44- او یک جوان آراسته و مودب است.
44- He is a well-dressed and a polite youth.
45- من همیشه از سخنان آرامش بخش مادرم بهره بـرده ام.
45- I always take advantage of my mother�s smoothig words.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #154
46- آرام بنشین تا گوش تو را معاینه کنم.
46- Sit still so that I can exmine your ear.
47- صدای یک انفجار آرامش محله را بهم زد.
47- The sound of an explosion disturbed the quiet of the neighborhood.
48- مردم باید در صلح و آرامش زندگی کنند.
48- People need to live in peace and tranquility.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #155
49- از موقعی که زنش مرده یک دقیقه هم آرامش نداشته است.
49- He hasn�t had a moment of peace since his wife died.
50- علی رغم متلکهای آنها او آرامش خود را حفظ کرد.
50- Despite their taunts, she kept her composure.
51- کارگران اعتصابی ادعا می کردند که آرامش طلب هستند.
51- The striking workers were claiming that they were non-violent.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #156
- اگر رد بشی شانس دیگه ای نداری
.If you flunk out you won`t get a second chance
2- عصبانیم نکن
.Don`t get on my bad side
3- بهتره تصمیمتو بگیری .
.You`d better make up your mind
4- خوب گوش بده ( این رو تو مغزت فرو کن ) دیگه نباید او مسئله رو شروع کنی.
.Now , get it straight . You shouldn`t get started on that again
۵- این آخرین پیشنهاد منه ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه.
.That`s my last offer, take it or leave it
6- انتظار دارم این مسئله را خیلی جدی بگیری.
.I expect you to take this seriously
7- اگر نمی خواهیم از پروازمون عقب بمونیم بهتره که الان حرکت کنیم.
.We`d better take off now if we don`t want to miss our flight
8- دلم برایت می سوزد
.I feel sorry for you
9- فقط ایندفعه رو بهت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #157
21- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.
.There must be a flaw in the electrical system
22- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.
. Don`t touch it if you think it`s got an electrical fault
23- بس کن و گرنه چغلی تو پیش بابات می کنم.( به بابات می گم).
.Stop it, or I`ii tell your dad on you
24- این قدر فضولی (دخالت ) نکن
. Stop being so nosy
25- این که دلیل نمیشه.
.That`s no excuse
25- اون کار دزدیه.
.That is called stealing
27- خیلی با احتیاط رفتار کن.
.Use extreme caution
28- باید آروم و با احتیاط کار کنی.
.You have to do it slowly and always with caution
29- حواست جمع باشه.
.Be alert
30- حماقت نکن.
.Stop being a fool
31- از عواقب کارت خبر داری.
.Are you aware of consequences to...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #158
41- تنها پخت و پزی که بلدم آب پز کردن تخم مرغ است .
.The only cooking I can do is to boil eggs
42- یک مشت آبدار به سرش کوفتم.
. I gave him a strong punch to his head
43- آبروی خوانده ام در خطر است.
.my family`s honor is at stake
44- برای حفظ آبرو این کار را کرد.
.He did it to save his face
45- مواظب باش ممکنه لیوان از دستت لیز بخوره و بیفته
.Becareful, the glass might slip out of your hand
46- در آینده ای نزدیک
.In the near future
47- این آخرین مد لباس مردانه است .
This is the latest men`s fashion
48- یکی مانده به آخر.
The last but one
49- در این شرکت حتی یک آدم حسابی نداریم.
We don`t have even one qualified person in this company.
50- این آرزو را به گور خواهد برد.
she shall not live...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #159
61- از چه طریق امرار معاش می کنید؟
?How do you make your bread and butter
62- مشغول چه کاری هستید؟
? What are you busy with
63- امیدوارم که همه چیز روبراه باشد
I hope everything works out well
64- اونجا خیلی خفه بود خوشحال شدم که بیرون آمدم
It was stifling in there; I was glad to get out
65- خواهرش در کنارش بود ولی سرش طرف دیگری بود (به او نگاه نمیکرد).
his sister, was at his side, her face averted
66- او خیلی مواظب گله اش است
He is very watchful of his flock
67- او تا آنجا که میتواند با صدای بلند آواز میخواهد و تا حدی تو دماغی
He sings as loud as he can, rather nasally
68- خریداران، شرکتهایی را میخواهند که به نیازهایشان توجه داشته باشند.
Customers want companies that are attentive to...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #160
111- اگر بچه ام (جنینم) یکجورائی ناقص الخلقه باشد میتوانم سقطش کنم؟
?Would I abort if my child was likely to have some kind of deformity
112- او در مورد سنش به ما دروغ گفت (سن واقعی اش را نگفت).
He lied about his age
113- در مقابل (مورد) رشد جمعیت چه کاری میتوان انجام داد.
?What can be done about the rising levels of population
114- این همه سر و صدا برای چیه؟
?What`s all the fuss about 115- از وقتی که (آخرین بار)رضا را دیده ام حدود 5 سال گذشته است.

It`s been about five years since I`ve seen reza
116- اون بچه 11 ماهه است و دیگر باید شروع به راه رفتن کند.
.She`s 11 months old and just about ready to start walking
117- شانس اینکه در مردها کسی کور رنگ باشد 1 در 12 است.
.The chance...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : a.frznh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا