نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار سلمان ساوجی

  • نویسنده موضوع sara.gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 183
  • بازدیدها 4,004
  • کاربران تگ شده هیچ

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #131
تا ناله بلبلم به گوش آمده است
دل با سر عیش نای و نوش آمده است

رگ از تن خشک تاک برخاسته است
خون در تن جام می‌ بجوش آمده است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zahra99

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #132
با لعل لبت ش*ر..اب را مستی نیست
با قد تو سرو را به جز پستی نیست

ما را دهن تو نیست می پندارند
با آنکه به یک ذره در او هستی نیست
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #133
در معرض رویت قمر آمد بشکست
در رشته لعلت شکر آمد به شکست

موی تو ز بالا به قفا باز افتاد
ناگاه سرش بر کمر آمد به شکست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #134
با آنکه دو چشم شوخ او عربده جوست
در شوخی و دلبری خم ابروی اوست

بالای تو چشم است که می‌یارد گفت
با دوست که بالای دو چشمت ابروست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #135
آن یار که بی نظیر و بی مانند است
عقل و دل و جان به عشق او در بند است

در یک نظر از مقام عالی جان را
بر خاک نشاند و جان بدین خرسند است
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #136
آورد بهم تیر و کمان را در دست
تیر آمد و در خانه خویشش بنشست

آمد به سر تیر کمان خانه فرو
انصاف که نیک از آن میان بیرون جست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #137
دیشب سر زلف یار بگرفتم م**س.ت
کز دست من دلشده چون خواهی رست

گفتا که شب است دست از دستم بدار
تا با تو نگیردم کسی دست به دست
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #138
قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست
در سینه به جز رنج و عنا چیزی نیست

درد است گرفته سر و دستم در دست
دردا که به جز درد مرا چیزی نیست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #139
مقصود ز احسان درم و دینار است
چندم دهی امید که زر در کار است؟

از بخشش اگر وعده امید است تو را
امید به دولت شما بسیار است
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #140
این اشک گریز پا که خونی من است
در خون من از عین زبونی من است

با اینهمه کز چشم من افتاد، دلم
با اوست که یار اندرونی من است
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا