سلام من دنبال یه رمانم که ژانرش طنز و عاشقانه بود و خلاصش حدودا این جوری بود که دختره توسط یه خانواده دیگه بزرگ شده الان دنبال خانواده اصلیشه و وقتی عمارتی رو که خانواده ش بوده پیدا میکنه با پسر عموش آشنا میشه و مدام دعواشون میشه دختره ظاهر خاصی هم داشت و چشماش همرنگ هم نبودن پسره هم با حیله بهش نزدیک میشه و با هم ازدواج میکنن و دختره بعدا میفهمه اینا همش نقشه بوده ممنون میشم کمکم کنید
سلام. وقت همگی بخیر
چند سال پیش رمانی خوندم که درباره دختری بود که به پسر(عمو، خاله، دایی نمیدونم) خیلی وابسته بود بعد اون میره خارج و دختره مربی یه رشته رزمی میشه و کلا مدلش یکمی عوض میشه تا بعد چندسال پسره برمیگرده و اینا با هم ازدواج میکنن دختره دوس پسرم داشته فک کنم همینا یادمه
لطفا اگه کسی اطلاعی از اسم رمان داره بگه
یه رمان دیگهم بود درباره دختری که دبیرستانی بود بعد زیرزمین یه خونهای زندگی میکردن؛ یه روز میاد خونه یه دخترکوچولویی رو میبینه و... کمکم میفهمه پدر دختره پزشکه و ۳۰سالشه و فامیل صاحبخونه هستن و... عاشق دکتره میشه و بهشم میگه تا اینکه مادره به دکتره میگه دختر من سنش کمه پسردوستم عاشقشه تو اینو بزن کنار تا با اون ازدواج کنه... خلااااصه دختره با پسر دوست مامانش مزدوج میشه بعد چندوقت طلاق میگیره و دکتره میاد منتکشی و بعد از فراز و نشیبهای بسیار بالاخره ازدواج میکنن
اینم اگه اسمشو میدونید بگید خدا خیرتون بده
سلام دوستان یه رمانی بود دختره خانوادش مرده بود و با خواهرش کیمیا زندگی میکرد اسم دختره اشتباه نکنم کیانا بود دختره میخواست خواهرشو با دوست پسرش آشنا کنه وقتی میرن سر قرار خواهرش میبینه که داداش دوست پسر کیانا عشق قدیمیشه رمانرو دو سال پیش خوندم
لطفا اگه اسمشو میدونید بگید خیلی وقته دنبالشم..با تشکر.
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
سلام دوستان یه رمانی بود دختره خانوادش مرده بود و با خواهرش کیمیا زندگی میکرد اسم دختره اشتباه نکنم کیانا بود دختره میخواست خواهرشو با دوست پسرش آشنا کنه وقتی میرن سر قرار خواهرش میبینه که داداش دوست پسر کیانا عشق قدیمیشه رمانرو دو سال پیش خوندم
لطفا اگه اسمشو میدونید بگید خیلی وقته دنبالشم..با تشکر.