متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #951
سلام رمان درباره دختری بود که خانوادشو فکر کنم تو زلزله از دست داده بود بعدش تو تهران معلم زبان بود همسایه روبه روییش هم پسر بود که صاحب اون مجتمع بود یه چیزی دیگه که یادمه این بود که دختر بعدا با دوست این پسره ازدواج هم کرد
واحد روبه‌رویی رو چک کنین
 
امضا : بَهآرنارنج

Kianaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
4
امتیازها
3
  • #952
خیلی ممنون ❤️
 

Kianaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
4
امتیازها
3
  • #953
سلام وقتتون بخیر ، این رمانه یکم پیچیده بود
مادر پسره میمیره بعد پسره برای انتقام از زن باباش میره دختر زن بابا رو پیدا میکنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه دختره هم قبول میکنه و اینکه دختره تو بچگیش گم شده بود و یه خواهر دوقلو داشته که میمیره و مجبور بوده با اسم خواهرش زندگی کنه
در کل دختره خیلی مظلوم بود حتی تو بچگیش مادر پسره با قاشق داغ پوستشو میسوزونه
خیلی ممنون میشم اگه اسمشو بهم بگید
 
آخرین ویرایش

Shhhh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #954
سلام
رمانی هست که خیلی وقت قبل خوندم
یه پدر و پسر هستن خیلی با هم اوکین.. بعد یه روز پسره میره بیمارستان فکر کنم گروه خونی‌ش او منفی بوده که یکی نبوده با پدرش حتی با مادرش که مرده هم یکی نبوده.. به خاطر همین شک می کنن که پسره واقعا برای پدره باشه یا نه... بعد پدره می فهمه پسرش در واقع پسر زنش و دوست خودشه که دوست پدره هم گروه خونی‌ش او منفی بوده و بعد اعتراف می کنه که می دونسته پسره، بچه ی خودشه... پدره هم سکته می کنه بعد پسره میگه من پیشت می مونم و..
اسم مادر که مرده بوده هم ثریا و فکر کنم اسم پدر هم منصور بوده
 

Kianaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
4
امتیازها
3
  • #955

سلام من دنبال یه رمانم که ژانرش طنز و عاشقانه بود و خلاصش حدودا این جوری بود که دختره توسط یه خانواده دیگه بزرگ شده الان دنبال خانواده اصلیشه و وقتی عمارتی رو که خانواده ش بوده پیدا میکنه با پسر عموش آشنا میشه و مدام دعواشون میشه دختره ظاهر خاصی هم داشت و چشماش همرنگ هم نبودن پسره هم با حیله بهش نزدیک میشه و با هم ازدواج میکنن و دختره بعدا میفهمه اینا همش نقشه بوده ممنون میشم کمکم کنید
رمان ابلیس و ساده لوح
 

ate naaaaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #956
سلام دنبال رمانی میگردم که دختره از طرف دانشگاهشون با یه پسر نیم افغان نیم ایرانی باید برن برای تحقیقات کابل یا افقانستان
 

ZAHRAAA75

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #957
سلام دوستان کسی میدونه این رمان اسمش چیه ؟ داستان دختری بنام سایه که چیزایی حس میکنه که بقیه متوجه نمیشن در اخر با پسری ب اسم ارمین اشنا میشه ازدواج میکنن ، یادمه داخل داستان خسرو بود که کسی صدای پاشو نمیشنید از طرفدارای ارمین بود، پسره مدتی میره مستاجر خونه بابای سایه میشه
لطفا اگه اسم نویسنده هم میدونید بگید
ممنون
 

FA245

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #958
سلام.یک رمانی هست که سالهای گذشته خوندمش ی تیکه ازش یادمه که دختره خودش رو شبیه پسرا کرده بود و کار میکرد ی شب چند نفر تو کوچه ی خلوت میریزن سرش پولهاش رو میدزدن و به خودشم چاقو میزنن همزمان ی ماشین هم سر میرسه طرف دکتره این پسره ی چاقو خورده رو میبره خونه بهش رسیدگی میکه و.. ممنونم ازتون
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • #959

Haniye_zahediyan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
12
امتیازها
33
  • #960
سلام
یه رمانی بود که یه دختره ، یه دختر فقیری رو تو خیابون میبینه و ازش میخواد به عنوان دوستش وارد خونشون بشه و تو خونشون داداشش که اسمش سام بوده عاشق دختره میشه و باهم ازدواج میکنن بعد که بچه دار میشه پدر سام همه چی رو میفهمه و دختره رو از خونه بیرون میکنه
دختره که باردار بوده ولی نمیدونستن میره خونه همسایه قدیمشون و بعد وکیل مادربزرگش سراغش میاد و دختره پولدار میشه و دیگه سراغ سام و بچه ش نمیره
بعد از چند سال تو خیابون با یه بچه تصادف میکنه و بچه رو میبره بیمارستان و اونجا خانواده بچه که میان میفهمه پسر خودش بوده
و بعد خانواده همسرش بهش میگن که دختره در اصل برادرزاده مادر سام بود و هر چی به دختره میگن برگرده و دوباره با سام ازدواج کنه قبول نمیکنه و میره خارج ولی در آخر دوباره با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا