متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

آتناا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #941
یه رمانی که قبلا تو روبیکا نصفشو خوندم اسمش عشق تکپر بود و اسم شخصیت هاش ساحل و آرمان بود که آرمان به خاطر قتلی که بخاطر نجات جون خواهرش نگار انجام میده میره زندان...هرچی تو گوگل میگردم پیداش نمیکنم کسی اسم اصلی رمانشو میدونه؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] i_mona

zahrazahra

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
0
امتیازها
0
  • #942
سلام شبتون بخیر ، من دنبال یه رمان میگردم که که ۶ سال پیش تو برنامه مجله تخته سیاه به اشتراک گذاشته شده بود ، فقط میدونم اسم پسره امیرسام بوده و همسر سابق زنش هم امیر زمانی ، اگه کسی میدونه لطفا بهم بگه مرسی
 

zahrazahra

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
0
امتیازها
0
  • #943
سلام
رمانی که یک دختر به نام دلارام عاشق ادنان که یک شرکت پوشاک داشت و دلارام حالا برای بودجه کم در این شرکت پوشاک منشی ادنان میشه
تو فقط حق منی
 

zahrazahra

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
0
امتیازها
0
  • #944
سلام ی رمان بود دختره با بابای پسره قرار میزارن که با پسره ازدواج کنه بعد ازدواج پسره میفهمه و صوری طلاقش میده بعدش دختره از ی طرف حاملس و عاشق پسره میشه اسمش لطفا
تو هنوز اینجایی
 

MiriSaghar

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #945
سلام ببخشید من دنبال یه رمان بودم ک در اون پسری به اسم علی به جرم قتل دایی اش در زندان هستش وکیلش میخواهد بی گناهیش رو ثابت کنه ک اون ها عاشق هم میشن
میشه اسمشو بگین؟؟؟
 

Yi_seo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #946
سلام دوستان دنبال اسم یه رمانی میگشتم که:
دختره از روی بو ها میتونه شخصیت ادمارو بفهمه مثلا طرف بوی تعفن میداده خ**یا*نت کرده بوده یا دروغ گفته و معتاد بوده دختره یه جا تنها زندگی میکرده فکر کنم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
66
امتیازها
103
  • #947
سلام دوستان
یه رمان هست یه دختر چادری همراه با مادربزرگش سرایدار یه باغ هستن یه پسر هست که به خاطر مرگ برادرش از دختر های محجبه بدش میاد به دختره گیر میده و اذیتش میکنه تا اینکه در نهایت عاشقش میشه و صیغه میکنن ولی با مرگ مادرش باز از دختره جدا میشه ، دختره هم با مرگ مادر بزرگش میره دنبال خانواده پدریش خوزستان ، اونجا پسر نامزد سابق پدرش میره خاستگاری تا انتقام بگیره ولی در نهایت پسره میفهمه دلیل مرگ برادرش چیز دیگه ای بوده و دنبال دختره تا خوزستان میره و آخرش با هم ازدواج میکنن
ممنون میشم کمک کنید
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
66
امتیازها
103
  • #948
سلام، ميدونيد که وقتى كه نميتونيد چیزی رو بیاد بیارید چقدر آزار دهنده است
یه رمانی بود نمیدونم فکر کنم تو اسمش چشم مشم داشتدرست یادم نمیاد اما قصه از فوت پدر دختره آغاز میشه داستان تو بوشهر و شماله و دختره بعد فوت پدرش با نامادریش و برادر نامادریش زندگی میکنه که این برادره هم کلا پدر خدابیامرز دختره رو درآورده بود با آزار و اذیت
امیدوارم فقط حافظه ی من ماهی قرمزی باشه و شما بیادش بیارید
آشوب فکرکنم شمال نمیرن میرن اصفهان که بعد با همون برادر نامادریش ازدواج میکنه
 

Oon

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
187
امتیازها
390
مدال‌ها
2
  • #949
سلام به همگی
یه رمانی بود درباره‌ی یک دختر دانشجو که توی زیر زمین خونه‌شون جدا از مادر و برادرش زندگی می‌کنه تا این‌که یه روز برادرش میگه می‌خواد به یکی از دوستای دانشجوی پزشکی‌ش زیر زمین و اجاره بده، سر همین اختلاف وقتی پسره میاد دختره شروع می‌کنه به اذیت کردن پسره تا این‌که پسره با یکی ازدواج می‌کنه و می‌ره اما، از اون زنش طلاق می‌گیره.
اسم اينوميدونين؟
 

Kianaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
4
امتیازها
3
  • #950
سلام رمان درباره دختری بود که خانوادشو فکر کنم تو زلزله از دست داده بود بعدش تو تهران معلم زبان بود همسایه روبه روییش هم پسر بود که صاحب اون مجتمع بود یه چیزی دیگه که یادمه این بود که دختر بعدا با دوست این پسره ازدواج هم کرد
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا