- تاریخ ثبتنام
- 23/10/25
- ارسالیها
- 30
- پسندها
- 44
- امتیازها
- 40
- مدالها
- 1
سطح
2
- نویسنده موضوع
- #21
فصل ۲۳:
اردشیر، که اکنون تحت سایهی نظارت دقیق تورانیان است، میداند که هر حرکت او زیر ذرهبین قرار دارد. با این حال، عشق و وظیفهاش او را وادار به اقدامی خطرناک میکند. او از طریق کاوه، پیک مورد اعتماد و قدیمی خود که ظاهری از یک پیشخدمت مطیع توران به خود گرفته، اولین پیام رمزی را برای روکسانه ارسال میکند. این پیام نه از طریق کاغذ و جوهر، بلکه از طریق تغییر در چینش خاصی از مهرههای شطرنجی که در اتاق انتظار اردوگاه روی میزی قرار دارد منتقل میشود. یک زبان سِرّی که تنها او و روکسانه از آن مطلعاند. کاوه، با قلبی که همچون پتک بر سینهاش میکوبد، پیام را بامهارت جا میدهد و از کنار نگهبانان عبور میکند که گویی تنها به یک پیشخدمت بیاهمیت مینگرند. خطر در هر قدم او حس میشود. بوی تند عرق...
اردشیر، که اکنون تحت سایهی نظارت دقیق تورانیان است، میداند که هر حرکت او زیر ذرهبین قرار دارد. با این حال، عشق و وظیفهاش او را وادار به اقدامی خطرناک میکند. او از طریق کاوه، پیک مورد اعتماد و قدیمی خود که ظاهری از یک پیشخدمت مطیع توران به خود گرفته، اولین پیام رمزی را برای روکسانه ارسال میکند. این پیام نه از طریق کاغذ و جوهر، بلکه از طریق تغییر در چینش خاصی از مهرههای شطرنجی که در اتاق انتظار اردوگاه روی میزی قرار دارد منتقل میشود. یک زبان سِرّی که تنها او و روکسانه از آن مطلعاند. کاوه، با قلبی که همچون پتک بر سینهاش میکوبد، پیام را بامهارت جا میدهد و از کنار نگهبانان عبور میکند که گویی تنها به یک پیشخدمت بیاهمیت مینگرند. خطر در هر قدم او حس میشود. بوی تند عرق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر