- تاریخ ثبتنام
- 9/6/20
- ارسالیها
- 392
- پسندها
- 5,490
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 13
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #161
رایلی سرش را بلند کرد و با آن چشمان آبیِ آسمانیاش به صاحبش نگاه کرد. زوزهای کشید و سپس سرش را پایین آورد. شکیب دستش را دراز و شروع به نوازش رایلی کرد.
اولین تجربهی کشیدن سیگار به سیزده سالگیاش بر میگشت. همان تجربهی فراموش نشدنی باعث شد در پانزده سالگی کشیدن سیگار را شروع کند. دوستان ناباب به کنار، خودش میل به انجام دادن این کارها را داشت.
یادش آمد آن موقع که به گوش پدرش رسیده بود که پسرش سیگار میکشد، مادرش سپر بلایش شد تا از ضربههای کمربند پدرش در امان بماند. مادرش از او حمایت میکرد و پدر از آبرویشان. پدرش میگفت امروز سیگار میکشد، فردا مواد را امتحان میکند و پس فردایش وارد کار خلاف میشود. پدرش بد نمیگفت، اما الآن باید پسرش را میدید. کشیدن سیگار و مواد به کنار، این پسر به...
اولین تجربهی کشیدن سیگار به سیزده سالگیاش بر میگشت. همان تجربهی فراموش نشدنی باعث شد در پانزده سالگی کشیدن سیگار را شروع کند. دوستان ناباب به کنار، خودش میل به انجام دادن این کارها را داشت.
یادش آمد آن موقع که به گوش پدرش رسیده بود که پسرش سیگار میکشد، مادرش سپر بلایش شد تا از ضربههای کمربند پدرش در امان بماند. مادرش از او حمایت میکرد و پدر از آبرویشان. پدرش میگفت امروز سیگار میکشد، فردا مواد را امتحان میکند و پس فردایش وارد کار خلاف میشود. پدرش بد نمیگفت، اما الآن باید پسرش را میدید. کشیدن سیگار و مواد به کنار، این پسر به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.