- تاریخ ثبتنام
- 9/6/20
- ارسالیها
- 392
- پسندها
- 5,491
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 13
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #161
اولین تجربهی کشیدن سیگار به سیزده سالگیاش بر میگشت. همان تجربهی فراموش نشدنی باعث شد در پانزده سالگی کشیدن سیگار را شروع کند. دوستان ناباب به کنار، خودش میل به انجام دادن این کار را داشت.
از کاناپه برخاست. رایلی هم به دنبالش به سمت اتاق روانه شد. به محض وارد شدن، چراغی روشن نکرد. آباژورهای کنار تخت خوابش را روشن کرد و سپس روبهروی آینه ایستاد. رایلی کنارش نشست و خیره به او گشت.
در آینه نگاهی سر تا پا به خودش انداخت. نسبت به یک ماه قبل خیلی لاغر شده بود. چند جای زخم و بخیه به شکم و پهلو را نادیده گرفت و دستش به سمت خط بخیهی وسط قفسهی سینهاش رفت. دستش را برداشت و خالکوبیِ سمت چپی را که درست روی قلبش نقش داده بود را لمس کرد. کلمهی «ATÔMIC» با خطی نسبتاً درشت تتو شده بود. طرح گل سرخی...
از کاناپه برخاست. رایلی هم به دنبالش به سمت اتاق روانه شد. به محض وارد شدن، چراغی روشن نکرد. آباژورهای کنار تخت خوابش را روشن کرد و سپس روبهروی آینه ایستاد. رایلی کنارش نشست و خیره به او گشت.
در آینه نگاهی سر تا پا به خودش انداخت. نسبت به یک ماه قبل خیلی لاغر شده بود. چند جای زخم و بخیه به شکم و پهلو را نادیده گرفت و دستش به سمت خط بخیهی وسط قفسهی سینهاش رفت. دستش را برداشت و خالکوبیِ سمت چپی را که درست روی قلبش نقش داده بود را لمس کرد. کلمهی «ATÔMIC» با خطی نسبتاً درشت تتو شده بود. طرح گل سرخی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش