- ارسالیها
- 821
- پسندها
- 7,756
- امتیازها
- 22,273
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #141
سارا متحیرتر از قبل گفت:
- من چه ادعایی میتونم نسبت به اموالت داشته باشم؟! اصلاً همچین حقی ندارم!
آرش با لبخندی نیم نگاهی به او انداخت و گفت:
- بعد از ازدواج با من این حق رو پیدا میکنی! ببین طبق قوانین این کشور، بعداً به هر دلیلی نخواسته باشی با من زندگی کنی و بخواهی جدا بشی طبق قانون نصف اموال من به تو تعلق میگیره. نصف اموال من یعنی زحمت ده سال کاری من.
سارا ناراحت نگاهش را به بیرون داد و گفت:
- بابت این موضوع هر سندی رو بخواهی امضاء میکنم.
آرش دستش را گرفت و گفت:
- ناراحت نشو عزیزم. بهم حق بده که نگران باشم.
سارا به سمت او چرخید و گفت:
- اصلاً ناراحت نشدم. کاملاً هم بهت حق میدم.
آرش بوسهای به دست سارا زد و گفت:
- ممنونم. اما خب باید بدونی من طبق رسم و رسومات خودمون مهریهای...
- من چه ادعایی میتونم نسبت به اموالت داشته باشم؟! اصلاً همچین حقی ندارم!
آرش با لبخندی نیم نگاهی به او انداخت و گفت:
- بعد از ازدواج با من این حق رو پیدا میکنی! ببین طبق قوانین این کشور، بعداً به هر دلیلی نخواسته باشی با من زندگی کنی و بخواهی جدا بشی طبق قانون نصف اموال من به تو تعلق میگیره. نصف اموال من یعنی زحمت ده سال کاری من.
سارا ناراحت نگاهش را به بیرون داد و گفت:
- بابت این موضوع هر سندی رو بخواهی امضاء میکنم.
آرش دستش را گرفت و گفت:
- ناراحت نشو عزیزم. بهم حق بده که نگران باشم.
سارا به سمت او چرخید و گفت:
- اصلاً ناراحت نشدم. کاملاً هم بهت حق میدم.
آرش بوسهای به دست سارا زد و گفت:
- ممنونم. اما خب باید بدونی من طبق رسم و رسومات خودمون مهریهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر