- ارسالیها
- 821
- پسندها
- 7,756
- امتیازها
- 22,273
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #51
به محض اینکه اتومبیل توقف کرد، از ماشین پیاده شد و به سمت آپارتمان دوید، جک هم به دنبالش میدوید و سعی میکرد مراقبش باشد، با آسانسور خودشان را به طبقهی ششم رساندند، وارد کریدور که شدند، صدای درگیری و دعوا از واحد روبهرویی واحد سارا به گوش میرسید هردو به ان سمت رفتند، با ورود جک و آرش، درگیری به نفع آنها تغییر کرد و سه نفری که برای اذیت و آزار سارا آمده بودند را خلع سلاح کردند، یکی از افراد آرش در آپارتمان را بست و به کمک دوست دیگرش رفت و دست هر سه نفرش را بستند و روی مبل سه نفرهی در کنار هم نشاندند، آرش عصبی مقابلشان قدم میزد و به این فکر میکرد چه کار باید بکند که جک به کمکش آمد و گفت:
- قربان اینها رو به من بسپارید، بهتره به خانم سارا سر بزنید.
آرش لحظاتی بر و بر...
- قربان اینها رو به من بسپارید، بهتره به خانم سارا سر بزنید.
آرش لحظاتی بر و بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش