متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ضرب المثل تاپیک جامع ضرب‌المثل‌های آلمانی

  • نویسنده موضوع PaRIsA-R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 3,522
  • کاربران تگ شده هیچ

PaRIsA-R

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
464
پسندها
2,772
امتیازها
26,473
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
Eisen schmieden, solange es heiß ist.
ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن.
معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند.
Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen.
ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست.
معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد.
Durch Dick und Dünn gehen.
ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض
معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش .
Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer.
ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید.
معادل: با یک گل بهار نمی شود.
Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen.
ترجمه و معادل: دنبال سوزن در انبار کاه گشتن.
Kleider machen Leute.
ترجمه: لباس ها مردم را می سازند.
معادل: آستین نو بخور چلو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : PaRIsA-R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

PaRIsA-R

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
464
پسندها
2,772
امتیازها
26,473
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #2
  1. Das Eisen schmieden, solange es heiß ist.
    1. ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن.
    2. معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند.
  2. Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen.
    1. ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست.
    2. معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد.
  3. Durch Dick und Dünn gehen.
    1. ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض
    2. معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش .
  4. Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer.
    1. ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید.
    2. معادل: با یک گل بهار نمی شود.
  5. Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen.
    1. ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : PaRIsA-R

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #3
Geht der Atem aus
ترجمه الف: دیگر رمقی ندارد.

Die discussion zog sich so lang him, daβ manchem teilnehmer der atem ausging.

بحث آنقدر طول کشید که شرکت کنندگان دیگر رمقی نداشتند.

ترجمه ب: پولش ته کشیده است.

Ich fürchte, bei dieser börsenspekulation wired Vater der Atem ausgehen.

می ترسم در این بورس بازی پول پدر ته بکشد.

am Bändel haben
ترجمه الف: مثل موم کسی را در دست داشتن.

Das Schlimme ist, er merkt gar nicht, wie sehr seine Frau ihn am Bändel hat.

بدی اش آن است که اصولا متوجه نیست چطور زنش او را مثل موم در دست دارد.

ترجمه ب: سربار کسی بودن.

Seit Jahren hat er seine Schwiegermutter am Bändel

سالهاست که مادرزنش سربارش است.

breit machen
ترجمه الف: ولو شدن
 

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #4
Mach dich auf dem Sofa nicht so breit, da Sollen noch mehr Leute hin.

روی کاناپه این جور ولو نشو. دیگران هم باید بنشینند.

ترجمه ب: خود را مهم جلوه دادن

Den laden wir nicht ein, der will sich immer so breit machen. Da kommen andere gar nicht zu wort.

او را دعوت نمی کنیم. او همیشه می خواهد خودش را مهم جلوه دهد آنوقت دیگران فرصت حرف زدن پیدا نمی کنند.

ترجمه ج: گسترش پیدا کردن

Im ganzen Land machte sich eine optimistische Stimmung breit.

در تمام کشور یک روحیه خوشبینی گسترش پیدا کرده است.

Auf du und
ترجمه الف: به کسی تو خطاب کردن.

Er steht mit dem chef auf du und du.

او و رئیس به هم تو خطاب می کنند.
 

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #5
ترجمه ب: در کاری مهارت داشتن.

Ich kann nicht behaupten, daβ ich mit der Mathematik auf du und du stehe.

من نمی توانم ادعا بکنم که در ریاضیات مهارت دارم.

erwische: ihn hat’s erwischt
ترجمه الف: او مریض شده

Mich hat die Grippe dismal verschont, dafür hat meinen Mann ganz schlimm erwischt.

من این بار از بیماری گریپ مصون مانده ام. اما در عوض شوهرم بدجوری مریض شده است.

ترجمه ب: او مرده

Alle Fallschirmspringer sind wieder gut über die Grenze gekommen, bis auf einen, den hat’s erwischt.

همه چتربازها سالم فرود آمدند، فقط یکی مرده است.

ترجمه ج: او گیر افتاده

Die Schmuggler sind wieder gut gelandet, nur einen hat’s erwischt.

قاچاقچی ها باز هم به سلامت از مرز گذشته اند، به جز یکی از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #6
Wer eine leitende Stellung innehat, darf sich nicht gehen lassen. Er muβ immer tipp top angezogen sein.

کسی که دارای پست ریاست است، باید به سر و وضع خود برسد. او باید لباسش همیشه مرتب باشد.

Aus der Hand geben
ترجمه الف: به عهده کسی گذاشتن

Ich schaffe diese vielen Übersetzungen nicht mehr selbst, ich muβ einen Teil aus der Hand geben.

من دیگر این همه ترجمه را خودم نمی توانم بدهم، من باید قسمتی از آن را به عهده کس دیگری بگذارم.

ترجمه ب: از چیزی چشم پوشی کردن

Sie können jedoch nicht auf diese Eigenschaft im Moment arbeiten, Sie sollter e saber auf kenien Fall aus der Hand geben.

گرچه در حال حاضر نمی توانید روی این زمین کار بکنید اما نباید به هیچ وجه از آن چشم پوشی کنید.

hoch im...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #7
تمام وسائل برقی را می توانید از شوهرخواهر من دریافت کنید. او رئیس یک شرکت بزرگ است. اجناس را از تولید کننده می گیرد و می تواند همه چیز را برای شما ارزانتر تهیه کند.

ترجمه ب: خبر دست اول کسب کردن

Aus den zeitungen erfährt man nicht alles. An der Quelle müβte man sitzen, um sic heir Bild verschaffen zu können.

از روزنامه نمی توان از همه خبرها اطلاع پیدا کرد. باید خبر دست اول کسب کرد تا بتوان تصور درستی داشت.

Aus dem Schneider sein
ترجمه الف: جوان نبودن

Auf dem Foto sieht sie vielleicht zum An beiβen aus, aber sie ist schon aus dern Schneider.

توی عکس خیلی قشنگ است، اما دیگر جوان نیست.

ترجمه ب: از دردسر خلاص شدن

Wem du das Geld bezahlt, bevor der Gerichtsvollzieher kommt, dann...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا