- ارسالیها
- 955
- پسندها
- 4,293
- امتیازها
- 18,373
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #151
سهیل پوزخندی زد. سارپیل ادامه داد.
- هنوز یه ماه از رابطمون نگذشته بود که فهمید همون خانم بازیگر، مهشید جوادی توی ترکیه قراره یه فیلمیو بازی کنه. بدو بدو رفت، یه عالمه پول خرج کرد که فقط بتونه اونو از دور ببینه اما... شانس باهاش یار نبود. مهشید جوادیو نتونست ببینه.
سهیل با پوزخند مسخرهای گفت:
- یعنی بهخاطر یه حسودی زنونه، بهش نامردی کردی؟! آره؟!
سارپیل سرش را به طرفین تکان داد و گفت:
- نه! کمکم بااین موضوع که کمیل روی مهشید جوادی مثل بقیهی آدما که روی خواننده یا بازیگر مورد علاقشون کراش دارن، روش کراش داره کنار اومدم. گفتم اشکال نداره... اون که هیچ وقت دستش به اون نمیرسه. پس بزار الکی خوش باشه. تا اینکه کمکم با فراموش کردن اون موضوع، رابطمون محکمتر شد. یعنی... چه...
- هنوز یه ماه از رابطمون نگذشته بود که فهمید همون خانم بازیگر، مهشید جوادی توی ترکیه قراره یه فیلمیو بازی کنه. بدو بدو رفت، یه عالمه پول خرج کرد که فقط بتونه اونو از دور ببینه اما... شانس باهاش یار نبود. مهشید جوادیو نتونست ببینه.
سهیل با پوزخند مسخرهای گفت:
- یعنی بهخاطر یه حسودی زنونه، بهش نامردی کردی؟! آره؟!
سارپیل سرش را به طرفین تکان داد و گفت:
- نه! کمکم بااین موضوع که کمیل روی مهشید جوادی مثل بقیهی آدما که روی خواننده یا بازیگر مورد علاقشون کراش دارن، روش کراش داره کنار اومدم. گفتم اشکال نداره... اون که هیچ وقت دستش به اون نمیرسه. پس بزار الکی خوش باشه. تا اینکه کمکم با فراموش کردن اون موضوع، رابطمون محکمتر شد. یعنی... چه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر