همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

atna.vtndst

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/5/18
ارسالی‌ها
325
پسندها
979
امتیازها
10,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #641
آسمان بوي اجابت مي دهد
بس که قنديل دعا آويخته است

عبدالجبار کاکايي
 
امضا : atna.vtndst

atna.vtndst

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/5/18
ارسالی‌ها
325
پسندها
979
امتیازها
10,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #642
آشناي تو به دل غير تو را ره ندهد
که نسازند به يک خانه دو بيگانه به هم

صغير اصفهاني
 
امضا : atna.vtndst

mehry1

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/7/18
ارسالی‌ها
16
پسندها
339
امتیازها
1,903
سطح
0
 
  • #643
هر چه دادم به او حلالش باد
غير از آن دل كه مفت بخشيدم
دل من كودكي سبكسر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه ميگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش كرد
فروغ فرخزاد
 

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #644
دستم را زیر سرم می‌گذارم
و به خواب می‌روم
من و دستم
هر شب، خواب تو را می‌بینیم
عزیزم
ما حتماً عاشق همیم
که این‌همه از هم دوریم!
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #645
پرواز هم دیگر
رؤیای آن پرنده نبود

دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالش
خواب دیگری ببیند...
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #646
خسته از بی‌شباهتی به خودش
از تو دلگیر می‌شود هر روز
بی‌تفاوت به من، در آیینه
یک‌نفر پیر می‌شود هر روز

یک‌نفر که هنوز منتظر است
لحظه‌لحظه غزل سروده و بعد
با تو تقویم را ورق زده است
سال‌ها عاشق تو بوده و بعد…

مُرده انگار بی‌تو در پاییز
وسط گریه‌های من دفن است
تا ندانند داستان مرا
در من و در صدای من دفن است

دوست دارد کمی بهار شود
روزهای پر از ستم برود
پر شود روزگار از شادی
تو بیایی، دوباره غم برود

تق تلق تق تلق تلق تق تق
پر شده ذهن او از این تکرار
تو تکان می‌دهی برایش دست
ایستاده در ایستگاه قطار…
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #647
از دست‌های گرم تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخن‌ها می‌توانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد...
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #648
حرف بسیار است اما
فرق دارد شعر من!
شرح حالِ یک جوانِ پیر چیز دیگری‌ست!
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #649
مرا کاشته بودند
کاشته بودند،
تا با خورشیدهایِ عجول
احاطه‌ام کنند!
تو آمدی و چنان نرم
مرا چیدی
که رفتارِ نسیم را
در دستِ تو حس کردم
 
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/7/18
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,149
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
سطح
0
 
  • #650
می ترسم کسی جایم را در قلبت بگیرد
بوی تنت را بگیرد
آغوشت را از من بگیرد
چه احساس مبهمی است حسادت !
 
امضا : Lindaw

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا