- تاریخ ثبتنام
- 14/5/18
- ارسالیها
- 4,942
- پسندها
- 94,715
- امتیازها
- 77,384
- مدالها
- 55
سطح
46
پیرنگ
پیرنگ را در داستان میتوان به یک گردنبند مروارید با الگوریتم خاص تشبیه کرد. فرضا رنگ مرواریدها دو تا درمیان از سفید به قرمز تغییر میکند.
اتفاقات داستان نیز باید نظم خاصی داشته باشند و در پی هم وقوع پیدا کنند، به طوری که اگر یک اتفاق به عبارت دیگر یک مروارید قرمز را حذف کنیم ترتیب به شدت تکان میخورد و دیگر نظم در داستان (گردنبد) وجود ندارد.
با کنار هم قرار گرفتن مهرهها(رویدادها) یک گردنبند (داستان) پدید میآید اما مرواریدها به خودی خود قادر به ساختن گردنبد نیستند و یک رشته یا نخ ابریشمی آنها را در کنار هم نگه داشته است، این نخ همان رابطه علت و معلولی است...
پیرنگ را در داستان میتوان به یک گردنبند مروارید با الگوریتم خاص تشبیه کرد. فرضا رنگ مرواریدها دو تا درمیان از سفید به قرمز تغییر میکند.
اتفاقات داستان نیز باید نظم خاصی داشته باشند و در پی هم وقوع پیدا کنند، به طوری که اگر یک اتفاق به عبارت دیگر یک مروارید قرمز را حذف کنیم ترتیب به شدت تکان میخورد و دیگر نظم در داستان (گردنبد) وجود ندارد.
با کنار هم قرار گرفتن مهرهها(رویدادها) یک گردنبند (داستان) پدید میآید اما مرواریدها به خودی خود قادر به ساختن گردنبد نیستند و یک رشته یا نخ ابریشمی آنها را در کنار هم نگه داشته است، این نخ همان رابطه علت و معلولی است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
) برادر (خواهر) میشه بگی الان دقیقا متن تو محاورست یا ادبی؟
من خواننده چطور این رو تشخیص بدم؟ یا برعکس همین اشتباه رو توی محاوره نویسی تکرار میکنی:\ تنها جملهای که میتونم بگم وات ده فازه؟...