درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

[~Horzad]

کامل شده | مجموعه اشعار مالگم | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

به نام خدا نام مجموعه شعر: مالَگَم به نگارش: هورزاد اسکندری قالب: تک بیت ویراستار: دیاناس تگ: شاعرانه مقدمه: گفتی که عشق در نسل ما، حرف و زبان است بی‌عمل مستر وینت می‌شوم، تا با عمل ثابت کنم! مالَگَم: کلمه‌ای با ریشه‌ی کوردی، به معنای تمام دارایی من.

forum.1roman.ir

درود... درخواست جلد

 

[Asteria]

باسلام. درخواست جلد.

در حال تایپ | رمان دلیما | نگین حلاف کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5707 ناظر: @Mobina.yahyazade خلاصه: در خوشبختی زاده شدم و بدبختی، خود رختش را مهمان تنم کرد. خود امیدم را به مرگ رساندم و حال، عزاداری‌اش می‌کنم. پرواز پرنده‌ها را به یاد ندارم. لب‌هایی که به خنده گشوده شدن را ندیدم. رقص شعله‌های آتش را از یاد بردم. برخورد قطره‌های باران به زمین را...

forum.1roman.ir

 

[•ITSZEYNAB•]

سلام آدینه بخیر درخواست جلد
نام رمان:
تو را که دیدم
ژانر رمان :
عاشقانه ، اجتماعی
خلاصه‌ی رمان:
ماهورا و دیاکو، دونفر از دو دنیای کاملاً متفاوت، برای قراردادی که بین پدرانشان منعقد شده باهم ازدواج می کنند؛ ازدواجی که هیچ عشقی در این وصال جریان ندارد،
ولی آیا آنها عشق را پیدا می‌کنند یا عشق آنها را؟!
https://forum.1roman.ir/threads/224287/
عکس مد نظرم برای جلد رمان رو به خصوصی طراح ارسال میکنم ممنونم•~•

 

[Noushiin_Salmanvandii]

سلام وقت خوش
درخواست جلد

در حال تایپ | رمان کدخداعلی | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن یک رمان | Page 2

کد رمان: 5788 ناظر رمان: @Abra_. خلاصه‌ای از رمان: اسم من لیلین؛ یه دامپزشک با زندگیِ سخت که وارد روستای کدخدا شده تا طرحش رو بگذرونه. اما پسر کدخدا سالهاست که زنش مشکل داره و بچه‌دار نمیشن... الان دنبال وارثن و تو یک شب زمستونی من و به عمارتشون دعوتت میکنن تا صیغه بشم..! اما صیغه‌ی کی؟

forum.1roman.ir

 

[M A H]

سلام، وقت بخیر!
درخواست جلد رمان
نام: سُلدا
نویسنده: میم.رویا
ژانر: فانتزی، اجتماعی، عاشقانه
خلاصه رو به طراح میگم ♡
خسته نباشید ♡
سُلدا

 

[rifledark]

سلام و وقت بخیر
درخواست جلد

برگزیده | رمان استاد آرتیست: رمز کیوکای | علی جواهرزاده کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5771 ناظر رمان: سطح: برگزیده خلاصه: در سرزمینی مملو از عجایب هنری دختری ظهور می‌کند که جادوی هنری در خود نداشته امّا آن را به وضوح درک و حس می‌کند و به دنبال فرا گرفتن این قدرت بسیاری خطرات را به جان می‌خرد... در این راه با استاد هنرمندی آشنا می‌شود و پا به پای او وارد دنیای بی‌رحمی...

forum.1roman.ir

 

[Sarina..]

در حال تایپ | رمان کارنِمیا | سارینا الماسی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5743 ناظر: @Armita.sh خلاصه: در شهری پوشیده از مه ظلم و ستم، جایی که آوازه‌ای از زمان به گوش نمی‌رسد و قصه‌ی عشق پریان دهان به دهان نمی‌چرخد، دختر پادشاه نالایق روی پرتگاه سرنوشت می‌ایستد. او تنها امید مردمی است که آرزوهایشان را دفن کرده‌اند. آیا می‌تواند با نیروی عشق، این طلسم ظالم...

forum.1roman.ir

 

[سمانه_ش]

سلام وقت بخیر
درخواست جلد

در حال تایپ | رمان پیشنهاد آخر | آبیس کاربر انجمن رمان

کد رمان: 5703 ناظر: @Abra_. خلاصه: دختری به اسم هناس با مرخصی از کار خود به روستایش می‌رود و به قصد ترغیب و دست گذاشتن روی اهرم فشار شخص مورد نظرش از فرد منتخب خان‌جونش استفاده می‌کند و با نامزدی صوری نقشه‌ی خود را عملی می‌کند. همه چیز به خوبی پیش می‌رود تا آنجا که... .

forum.1roman.ir

 

[F.Śin]

سلام و احترام،
درخواست جلد برای دلنوشته‌م داشتم.

نام دلنوشته: زِ یاد می‌بُرد، سقوط را
نام نویسنده در جلد، “ف.سین” ذکر شه.
مقدمه:
آن‌جا که آبیِ آسمان‌مان با وسعتِ یک سیاهی تلاقی پیدا می‌کرد، هواپیمایی زِ یاد می‌بُرد سقوط را... .
آن‌جا که صاعقه‌ی بدبیاری، دست از سرِ چترهایمان برنمی‌داشت، هواپیما محتویاتِ حافظه‌اش را از نو پاک می‌کرد و دوباره و چندباره، سقوط را زِ یاد می‌بُرد... .
این‌ روزها به‌سان هواپیمایی بی‌‌‌مبدأ و بی‌مقصدم که «هُبوط» از ازل با روزگارِ پیشینیانم گره خورده‌است و گاه برای گذر از طوفان‌ها، اجبار است که تا به ابد، «زِ یاد بُرد سقوط را»... .

رنگ‌بندی پیشنهادی: طوسی و قرمز
انتخاب عکس بر عهده‌ی طراح محترم. در...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[_Hasti_]

سلام وقت بخیر درخواست جلد
نام رمان:آهار
ژانر:عاشقانه_پلیسی
نویسنده:هستی برخورداری
خلاصه:
نسیم تهرانی دختری که از کودکی زندگیش را فدای خانواده اش می کند و مجبور به ترک کشورش می شود پس از گذشت سالها ... به خانه ی پدریش بر می گردد اما تاریخ دوباره.. تکرار می شود و او اینبار خودش و زندگیش را برای نجات عزیزترین آدم زندگیش فدا می کند. درحالی که نسیم در تلاش برای نجات اطرافیانش است ...مجبور به فراموش کردن همه ی آنها و گذشته اش می شود.
عکس هم ندارم به عهده طراح♡

در حال تایپ | رمان آهار | هستی برخورداری کاربر انجمن یک رمان

کد رمان : 5794 ناظر رمان: @L.latifi❁ به نام خدا خلاصه: نسیم تهرانی دختری که از کودکی زندگیش را فدای خانواده اش می کند و مجبور به ترک کشورش می شود پس از گذشت سالها ... به خانه ی پدریش بر می گردد اما تاریخ دوباره.. تکرار می شود و او اینبار خودش و زندگیش را برای نجات عزیزترین آدم زندگیش فدا می...

forum.1roman.ir