~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #11 باران تمام شد! حالا میتوان نشست و برای آنان که دیگر بهانهای نیست برای آمدنشان، گریست. آخرین ویرایش 10/2/21 امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #12 دوست داشتن یا کسی را برای دوست داشتن، نداشتن، هر دو درد است! درد من، هر دو... امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #13 امروز روز خوبی بود! هیچ صفری اضافه نشد، به هزار غمی که داشتیم... امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #14 از بستر سپیدش برخاسته، بارانی به سر و رویش زده، شکوفهای به موهایش! حالا میتوان دوباره بهار نامیدش... امضا : ~naz
از بستر سپیدش برخاسته، بارانی به سر و رویش زده، شکوفهای به موهایش! حالا میتوان دوباره بهار نامیدش...
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #15 در این بازی، همیشه برنده منم! در دو دست تو همیشه گل بوده! هر دو دست من، پوچ... امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #16 میوه من! سرو را به حال خودش بگذار همیشه سبز باشد... من میخواهم اسیر تو باشم سیب کوچک گلاب! امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #17 کفشی خريدهام نه براي رفتن برايت میفرستم که برگردی... امضا : ~naz
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #18 بازنده منم که در را باز میگذارم شاید که بازگردی دزد هم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمییابد مهم من بودم که تو بردی امضا : ~naz
بازنده منم که در را باز میگذارم شاید که بازگردی دزد هم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمییابد مهم من بودم که تو بردی
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 10/2/21 #19 نه آقا! با شصت سال سن دیگر اهل سیاست نیستم از میهنم حرف نمیزدم داشتم به خواهرم –مهین– خبر میدادم که مادرمان –ایران– ازدست رفت که قطع شد حالا هم که یک هفته است میهمان شمایم جنازهاش بر زمین مانده... امضا : ~naz
نه آقا! با شصت سال سن دیگر اهل سیاست نیستم از میهنم حرف نمیزدم داشتم به خواهرم –مهین– خبر میدادم که مادرمان –ایران– ازدست رفت که قطع شد حالا هم که یک هفته است میهمان شمایم جنازهاش بر زمین مانده...
~naz کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 977 پسندها 26,457 امتیازها 46,073 مدالها 19 سن 21 11/2/21 #20 بیایید پنجرهها را باور کنیم بیایید عطر افسون شدهی یاس را نم صمیمی شنها را زمزمهی سیال ابرها را باور کنیم باور کنیم زمین بیپرستو کسل خواهد شد... امضا : ~naz
بیایید پنجرهها را باور کنیم بیایید عطر افسون شدهی یاس را نم صمیمی شنها را زمزمهی سیال ابرها را باور کنیم باور کنیم زمین بیپرستو کسل خواهد شد...