متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه روایت یک جنایت | زهرا نامدار (رزالین) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mavi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 1,139
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mavi

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
501
پسندها
13,143
امتیازها
31,473
مدال‌ها
17
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد: 461
ناظر: Y E K T A yekta.y
عنوان:
روایت یک جنایت
نویسنده: زهرا نامدار (رزالین)
ژانر: #جنایی #اجتماعی
خلاصه:
«افرادی که با آتش می‌جنگند؛ معمولاً به خاکستر تبدیل می‌شوند!»

او بیمار نیست! او از خود می‌ترسد، هنوز هم ترس آن را دارد که در آیینه با من حقیقی‌اش روبه‌رو و از خود متنفر شود. دائم دیر بود، دیر گفت و دیر فهمید! و آن‌چه که در هر لحظه ترسناک می‌نمود که کس نفهمید کی کجا و در پس کدام پرده پنهان است ولیکن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

RahaAmini

نویسنده انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
1,804
پسندها
45,765
امتیازها
63,073
مدال‌ها
52
  • #2
814296_224e8f314cb4445b28c7cb338a41c745.jpg
"والقلم و مایسطرون"
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن داستان خود،

خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین **♡ تاپیک جامع مسائل مربوط به داستان‌کوتاه ♡**

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با داستان به لینک زیر مراجعه فرمایید!
♧♡ تاپیک جامع برای مسائل رمان نویسی ♧♡

برای انتخاب ژانرِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mavi

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
501
پسندها
13,143
امتیازها
31,473
مدال‌ها
17
  • نویسنده موضوع
  • #3
سخن نویسنده:
نمی‌تونم تاریخ شروعش رو بزنم نه برای این داستان نه برای رمان‌هایی که خواهم نوشت چون این داستان‌ها خیلی وقته که در ذهنم بود و حتی تو ذهنم هم تموم شدند فقط می‌تونم تاریخ پایانش رو بنویسم:batting-eyelashes: ‌‌همین جمله‌ رو تو پارت آخر داستان هم میگم تا یادآوری بشه:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:

مقدمه:
گیریم که می‌زنند!
گیریم که می‌سوزانند!
گیریم که می‌کُشند!
با رویش ناگزیر جوانه چه خواهند کرد...!
ای آتش زیر خاکستر من، تنها جوانه‌‌ی این جنگل سوخته‌، زمان سوختن و ساختن گذشت بسوزانشان!
***
تمامی گالن‌های بنزین خالی شده‌اند، زمان به آتش کشیدن خانه‌ و پایان بدبختی‌شان رسیده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا