متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

aylar80

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,001
سلام وقتتون یه رمان هست که چاپیه بعد راجب یه دخترس که انگار مسبب اتیش گرفتن یه نفره بعد اون پسره برمیگرده بعد چندسال همه خیال میکنن میخواد انتقام بگیره ولی عاشق دخترس و تو یه کوچه زندگی میکنن
اسم دختره فکر کنم اقاقیا باشه
میشه کمک کنید اسمش رو پیدا کنم؟
 

Noosha0

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,002
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
اسم رمانش (یکبار نگاهم کن)اسم دختره ترنجه
 

Noosha0

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,003
سلام
یه رمانی بود خیلی وقت پیش خوندم
داستانش این بود که یه دختره بوده با دوستش که قطار خراب میشه یا چی که با اتوبوس می خوان برن دانشگاه بعد یه گروه پسر والیبالیست (فکر کنم) با هم سوار اتوبوس میشن و اگر اشتباه نکنم اتوبوس تصادف می کنه یا خراب میشه و اینا تو یه جایی مثل کویر گیر می کنن بعد این دختر و یکی از پسر والیبالیست ها عاشق هم میشن و مار پسره رو نیش میزنه و پسره سرطان خون می گیره حالا نمی دونم میمیره یا زنده می مونه
ببخشید می دونم خیلی مبهمه ولی فقط اینو ازش یادمه
اسم دختره هم دلربا یا یه همچین چیزی بود.
 

Haniye_zahediyan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
12
امتیازها
33
  • #1,004

سلام دوستان من دنبال دوتا رمان میگردم اولیش درباره دختر و پسری هست که عاشق هم هستن ونامزد یا عقدن درست یادم نیست بعد دختره توی خونه منتظر هست تا پسره از ماموریت کاری برگرده ولی پسره وقتی برمیگرده بهش میگه که باید نامزدی رو بهم بزنن و دیگه نمیخوادش و این بخاطر خواهر ناتنی دختره هستش که عاشق پسره هست و از پسره با ترفند چندتا عکس میگیره و مجبورش میکنه که نامزدی رو بهم بزنه و دختر اصلی داستان هم توی شرکت پسره مشغول به کار بوده و کارش رو دونجا ادامه میده و‌آخر رمان هم بهم برمیگردن دومی هم درباره دختری هستش که با پدر و نامادریش زندگی میکنه و پدرش فوت میکنه و دختر هم قدرت تکلمش رو برای مدتی از دست میده و بعد از این جریام عاشق پسری میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Haniye_zahediyan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
12
امتیازها
33
  • #1,005
سلام
یه رمانی بود خیلی وقت پیش خوندم
داستانش این بود که یه دختره بوده با دوستش که قطار خراب میشه یا چی که با اتوبوس می خوان برن دانشگاه بعد یه گروه پسر والیبالیست (فکر کنم) با هم سوار اتوبوس میشن و اگر اشتباه نکنم اتوبوس تصادف می کنه یا خراب میشه و اینا تو یه جایی مثل کویر گیر می کنن بعد این دختر و یکی از پسر والیبالیست ها عاشق هم میشن و مار پسره رو نیش میزنه و پسره سرطان خون می گیره حالا نمی دونم میمیره یا زنده می مونه
ببخشید می دونم خیلی مبهمه ولی فقط اینو ازش یادمه
اسم دختره هم دلربا یا یه همچین چیزی بود.
سلام
رمان برایم بمان از فهیمه سلیمانی
اون گروه تیم ملی بسکتبال بودن و اسم دختره هم ونوس بود
 
آخرین ویرایش

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,006
رمان داری میری
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,007
سلام روز بخیر

یه خانواده بودن که یه عمو بزرگی داشتن که خیلی پولدار بود بعد اون یه نوه پسر داشت‌.
این خانواده کلا دوتا دختر داشتن که میخواستن یکی از دختراشون با این پسره ازدواج کنه که از قضا اون دختره خیلی خوشگل تر از خواهرش بود
تو مهمونی هم همش پسره با همون دختره بود همه فکر میکردن پسره عاشق اون دخترست
بعدش اقابزرگ دستور میده که پسره باید با خواهر کوچیکه ازدواج کنه تا ارثیه بهشون برسه خلاصه خانواد دختره تصمیم میگیرن که پسره و دختره صوری ازدواج کنن که بعد گرفتن ارثیه از هم جدا بشن و پسره با اون خواهر خوشگله ازدواج کنه.
دختر باردار میشه بعدش اقابزرگ فوت میکنه بچه دختره سقط میشه سر یه قضیه ای و جدا میشه از پسره...
اخرشم مشخص میشه پسره از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آی نور

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,008
سلام من دنبال یه رمان من میگردم اسم دختره دلارامه عاشق پسر داییش اهورا میشه دانیال دوست اهوراست عاشق دلارام میشه اهورا واسه یه قرار کاری می‌ره خارج از کشور دانیال عکس های فتوشاپ درست می‌کنه و نشون پدر دلارام میده و پدر دلارام. دلارام رو مجبور میکنه با دانیال ازدواج کنه و دلارام بعد از چند وقت عاشق دانیال میشه
اگه کسی اسم رمان رو می‌دونه لطفاً
 

Golsahm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,009
سلام من یه رمان خوندم قبلا یه زنی با یه مرد پولدار که دوتا پسر جوون داشته ازدواج میکنه و خودشم که دوتا دختر داشته با دختراش میرن تو عمارت اون مرد زندگی میکنن..یکی از پسرا که خیلی دختر باز بوده با یکی از خاهرا که خودسر و شیطون بوده دوست میشه و اخرش بهش تعرض میکنه ولی اون یکی برادرش که ی مرد سردو خشک بوده با خاهر مظلومه ازدواج میکنه و خوشبخت میشن..کسی میدونه اسمش چیه؟خیلی دنبالشم
 

Haniye_zahediyan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
12
امتیازها
33
  • #1,010
سلام من یه رمان خوندم قبلا یه زنی با یه مرد پولدار که دوتا پسر جوون داشته ازدواج میکنه و خودشم که دوتا دختر داشته با دختراش میرن تو عمارت اون مرد زندگی میکنن..یکی از پسرا که خیلی دختر باز بوده با یکی از خاهرا که خودسر و شیطون بوده دوست میشه و اخرش بهش تعرض میکنه ولی اون یکی برادرش که ی مرد سردو خشک بوده با خاهر مظلومه ازدواج میکنه و خوشبخت میشن..کسی میدونه اسمش چیه؟خیلی دنبالشم
سلام

رمان اشک‌ هایم دریا شد
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا