نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Raha~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار گردشگری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,108
پسندها
14,682
امتیازها
38,674
مدال‌ها
45
  • مدیر
  • #101
امضا : Raha~

Sara mosavi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
0
  • #102
سلام من یه رمان میخوندم اسمش رو یادم رفته در مورد یه دختر بود یه مرد میدزدتش مرده خبلی با نفوذ بود بعد دختره یه نفر دیگه رو میخواسته پسره بهش نامردی میکنه دختره پناه میبره به یه پیرمرد و پیرزن که بعد مشخص میشه دایش بوده فقط میدونم مرده یه دستیار داشت به اسم نادر فکر کنم اسم مرده پولاد بود دختره یه خواهر دوقلو هم داشت اسمش فکر کنم کتایون بود که عموش به سرپرستی گرفتش رمان آنلاین بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #103
سلام دوباره
دوستان من یه رمانی خوندم که تو اون زن از شوهرش جدا میشه ولی به خاطر آسیب هایی که تهدیدش میکنن مجبور میشه بره پیش شوهرش و با اون زندگی کنه آخر هم دوباره با هم ازدواج میکند اگه کسی اسمشو می‌دونه بگه من این رمان و خیلی وقت پیش خوندم و نه اسمش یادمه نه اسم نویسنده
 
امضا : حیران

یامهدی(عج) ادرکنی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
9
امتیازها
0
  • #104
سلام من دنبال یه رمان می گردم که خانومه یه پسربچه کوچیک داشت ولی شوهر نداشت یه مرد خلافکارپسرش رو دزدید که اون مجبورشه بهشون کمک کنه پسره خودش مادرش ولش کرده فکرکنم دختره هم دکتر بود
 

hamedana313

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
12
پسندها
33
امتیازها
33
  • #105
سلام دوباره
دوستان من یه رمانی خوندم که تو اون زن از شوهرش جدا میشه ولی به خاطر آسیب هایی که تهدیدش میکنن مجبور میشه بره پیش شوهرش و با اون زندگی کنه آخر هم دوباره با هم ازدواج میکند اگه کسی اسمشو می‌دونه بگه من این رمان و خیلی وقت پیش خوندم و نه اسمش یادمه نه اسم نویسنده
سلام
خلاصتون به رمان آخرین برف زمستان از فاطمه ایمانی نزدیکه چک کنید شاید خودش باشه
 

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #106
امضا : حیران

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,651
پسندها
13,045
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
  • #107
البته تدریس عاشقانه اونی که استاده، پسر عمه‌ی دختره‌ست.
نه عزیزم این، رمان کی گفته من شیطونم هستش.
تدریس عاشقانه، پسر عمش بود که دختره میره توی خونه‌ای که قبلا برای خودش بوده امّا حالا با اومدن پسر عمش داده بودن به اون، استراحت کنه که یهو پدر بزرگش میاد و...
 

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
422
پسندها
11,249
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
  • #108
نه عزیزم این، رمان کی گفته من شیطونم هستش.
تدریس عاشقانه، پسر عمش بود که دختره میره توی خونه‌ای که قبلا برای خودش بوده امّا حالا با اومدن پسر عمش داده بودن به اون، استراحت کنه که یهو پدر بزرگش میاد و...
اها
ممنون ر:
 
امضا : Negar.Dayani

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #109
سلام رمانی که اسم دختره فك كنم غزاله بود بعد پسره ب دختره اسكيت اموزش ميداد عاشق هم شدن چي بود؟؟ميشه بگين
 
امضا : حیران

reihan7890

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
0
  • #110
سلام یه رمانی بود که اسم شخصیت هاش امیر و ایسو بود
ایسو پدرش معتاده، ایسو به اصرار دوستش وارد یه گروه میشه توی تلگرام و اونجا با امیر هم صحبت میشه
امیر اونوتوی مهمونی میبینه و خوشش میاد از ایسو
ایسو مشکل قلب داره و امیر یه ارباب و ۲۹ سالشه و عاشق شکنجه دختراس
وقتی ایسو امیر ازدواج میکنن رقیب امیر برای ایسو تله میذاره و جوری صحنه سازی میکنه که انگار ایسو به امیر نامردی کرده
و بعدش امیر وقتی این موضوعو میفهمه ایسو رو شکنجه میده
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا