مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,870
پسندها
13,916
امتیازها
36,873
مدال‌ها
44
سطح
20
 
  • مدیر
  • #101
امضا : Raha~r

Sara mosavi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/5/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #102
سلام من یه رمان میخوندم اسمش رو یادم رفته در مورد یه دختر بود یه مرد میدزدتش مرده خبلی با نفوذ بود بعد دختره یه نفر دیگه رو میخواسته پسره بهش نامردی میکنه دختره پناه میبره به یه پیرمرد و پیرزن که بعد مشخص میشه دایش بوده فقط میدونم مرده یه دستیار داشت به اسم نادر فکر کنم اسم مرده پولاد بود دختره یه خواهر دوقلو هم داشت اسمش فکر کنم کتایون بود که عموش به سرپرستی گرفتش رمان آنلاین بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #103
سلام دوباره
دوستان من یه رمانی خوندم که تو اون زن از شوهرش جدا میشه ولی به خاطر آسیب هایی که تهدیدش میکنن مجبور میشه بره پیش شوهرش و با اون زندگی کنه آخر هم دوباره با هم ازدواج میکند اگه کسی اسمشو می‌دونه بگه من این رمان و خیلی وقت پیش خوندم و نه اسمش یادمه نه اسم نویسنده
 
امضا : حیران

یامهدی(عج) ادرکنی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/5/21
ارسالی‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #104
سلام من دنبال یه رمان می گردم که خانومه یه پسربچه کوچیک داشت ولی شوهر نداشت یه مرد خلافکارپسرش رو دزدید که اون مجبورشه بهشون کمک کنه پسره خودش مادرش ولش کرده فکرکنم دختره هم دکتر بود
 

hamedana313

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/12/20
ارسالی‌ها
12
پسندها
30
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #105
سلام دوباره
دوستان من یه رمانی خوندم که تو اون زن از شوهرش جدا میشه ولی به خاطر آسیب هایی که تهدیدش میکنن مجبور میشه بره پیش شوهرش و با اون زندگی کنه آخر هم دوباره با هم ازدواج میکند اگه کسی اسمشو می‌دونه بگه من این رمان و خیلی وقت پیش خوندم و نه اسمش یادمه نه اسم نویسنده
سلام
خلاصتون به رمان آخرین برف زمستان از فاطمه ایمانی نزدیکه چک کنید شاید خودش باشه
 

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #106
امضا : حیران

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,652
پسندها
13,040
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • #107
البته تدریس عاشقانه اونی که استاده، پسر عمه‌ی دختره‌ست.
نه عزیزم این، رمان کی گفته من شیطونم هستش.
تدریس عاشقانه، پسر عمش بود که دختره میره توی خونه‌ای که قبلا برای خودش بوده امّا حالا با اومدن پسر عمش داده بودن به اون، استراحت کنه که یهو پدر بزرگش میاد و...
 

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/3/21
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,238
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #108
نه عزیزم این، رمان کی گفته من شیطونم هستش.
تدریس عاشقانه، پسر عمش بود که دختره میره توی خونه‌ای که قبلا برای خودش بوده امّا حالا با اومدن پسر عمش داده بودن به اون، استراحت کنه که یهو پدر بزرگش میاد و...
اها
ممنون ر:
 
امضا : Negar.Dayani

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #109
سلام رمانی که اسم دختره فك كنم غزاله بود بعد پسره ب دختره اسكيت اموزش ميداد عاشق هم شدن چي بود؟؟ميشه بگين
 
امضا : حیران

reihan7890

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #110
سلام یه رمانی بود که اسم شخصیت هاش امیر و ایسو بود
ایسو پدرش معتاده، ایسو به اصرار دوستش وارد یه گروه میشه توی تلگرام و اونجا با امیر هم صحبت میشه
امیر اونوتوی مهمونی میبینه و خوشش میاد از ایسو
ایسو مشکل قلب داره و امیر یه ارباب و ۲۹ سالشه و عاشق شکنجه دختراس
وقتی ایسو امیر ازدواج میکنن رقیب امیر برای ایسو تله میذاره و جوری صحنه سازی میکنه که انگار ایسو به امیر نامردی کرده
و بعدش امیر وقتی این موضوعو میفهمه ایسو رو شکنجه میده
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا