متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #1,091
سلام دوستان.دنبال یه رمانم که دختر اگه اشتباه نکنم یه کافه داشت و یه پسری یه مغازه روبه کافه اون دختر داشت. که یبار اون پسربرای تولد دوست دخترش از اون دختر کافه کمک میخواد و اونا خونش دعوت میکنه که برای تولد کمکش کنه. و دراخر پیشنهاد ازدواج هم بهش میده.ممنون میشم.
کاغذ بی خط
 

Icy

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,092
سلام دنبال جلد دوم انتخاب دوم هستم اگه کسی اسم جلد دوم این رمان رو میدونه اگه بگه خیلی ممنون میشم اسم دختره یلدا اسم پسره وحید
 

Icy

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,093
سلام داستان از اونجا شروع میشه که شوهر نسیم میمیره وحید به نسیم کمک می کنه زنش یلدا فکر می کنه وحید هنوز نسیم رو دوست داره باهاش دعوا میکنه وحیدم از سر لجاز نسیم
کسی اسم این رمان رو میدونی
 

Icy

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,094
سلام یه رمان بود که دختره چند سال عاشق پسرعمه ش بوده پسره هم ۵ ۶ سال میره خارج و داره برمیگردهشب مهمونی پسره دختره حالش بد میشه میره دسشویی بعد پسره خفتش میکنه اونجا یه روز هم خانوادگی میرن پارک دختره میره تنها یه جا میشینه که یه پسره میاد که بدزدتش داره میاد که ببرش اسپ پسررو داد میزنه اونام میان نجاتش میدم
 

Sony

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,095
یه رمانی بود که شب عروسی پسره با دختره بد شده بود و کلفتش کرده بود دختره رو واسه چند ماه ، بعد هم دختره رو انداخت بیرون ولی سال ها بعد فهمید اشتباه کرده و ۲ تا بچه هم داره . اسم رمانه چی بودد؟؟؟
 

Fa.Sh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,096
سلام دنبال یک رمان میگردم که پسره پولدار بود و مغرور و رئیس شرکت بود و پدرش مجبورش میکنه بره منطقه پایین شهر یعنی روز زوج مثلا فکر کنم پولدار بود و روز فرد فقیر بعد همسایه یه دختر میشه و باهاش ازدواج میکنه
 
آخرین ویرایش

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,113
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • مدیر
  • #1,097
سلام داستان از اونجا شروع میشه که شوهر نسیم میمیره وحید به نسیم کمک می کنه زنش یلدا فکر می کنه وحید هنوز نسیم رو دوست داره باهاش دعوا میکنه وحیدم از سر لجاز نسیم
کسی اسم این رمان رو میدونی
سلام، انتخاب دوم
 

سپیده کریمی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,098
سلام وقت بخیر.
یه رمان خیلی قبل خوندم که دو برادر کرد بودن.
در جنگ ایران و عراق در کردستان پدر مادرشون مرده بودند و به مادره قبل مرگ عراقیا دست‌درازی کرده بودند و اینا داخل کمد دیده بودند.
دختر قصه اول عاشق برادر بزرگتر بود ولی در نهایت با برادر کوچیکه ازواج کرد.
فکر میکنم دختره معماری خونده بود.پدرش هم معتاد بو که آخر داستان خوب شده بود.

اسمش یادم نمیاد اگر کسی میدونه بگه لطفا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
68
امتیازها
103
  • #1,099
سلام وقت بخیر.
یه رمان خیلی قبل خوندم که دو برادر کرد بودن.
در جنگ ایران و عراق در کردستان پدر مادرشون مرده بودند و به مادره قبل مرگ عراقیا ت*جاوز کرده بودند و اینا داخل کمد دیده بودند.
دختر قصه اول عاشق برادر بزرگتر بود ولی در نهایت با برادر کوچیکه ازواج کرد.
فکر میکنم دختره معماری خونده بود.پدرش هم معتاد بو که آخر داستان خوب شده بود.

اسمش یادم نمیاد اگر کسی میدونه بگه لطفا
رمان اسطوره رو چک کنید
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
68
امتیازها
103
  • #1,100
سلام دنبال یک رمان میگردم که پسره پولدار بود و مغرور و رئیس شرکت بود و پدرش مجبورش میکنه بره منطقه پایین شهر یعنی روز زوج مثلا فکر کنم پولدار بود و روز فرد فقیر بعد همسایه یه دختر میشه و باهاش ازدواج میکنه
مرد بدلی رو چک کنید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
67
عقب
بالا