متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Mozhiii96

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,081
سلام دنبال یه رمان میگردم اسم شخصیتهاش یادم نیست دختره خیلی شیطون بعد یه روز استاد جدیدشون میاد دختره نمیشناسدش کلی بلا سر استاده میاره وقتی میره خونه میفهمه استاده همون پسر عموشه که تازه از خارج برگشته کم کم عاشق پسر عموش میشه ولی اون دوباره برمیگرده میره خارج دختره افسرده میشه به پدر و مادرش میگه خونشونو عوض کنن بعد از پنج سال دوباره پسر عموش برمیگرده
کی گفته من شیطونم
 

Mozhiii96

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,082
کسی این رمان نخونده خیلی وقته دارم دنبالش میگردم اونقدر که تقریبا نصف رمان هایی که خوندم و سه چهار بار دیدم ولی اینو پیدا نکردم
کی گفته من شیطونم،دختره اسمش ساحله پسره فک کنم آرمان
 

Mozhiii96

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,083
لطفا توروخداااااا من دنبال رمانی میگردم که مرده دندون پزشکه ،دوتا بچه داره یه دختر و پسر داره با زنش مشکل داره ،زنش با ی پسره به اسم فک کنم کسری که کافیشاپی در ارتباطه،دندونپزشکه با زنش میخواد جدا بشه اما بخاطر دخترشون جدا نمیشن ،خانمه ی مدت میره خونه قدیمی پدرش زندگی کنه اما بچهاش مشکل پیدا میکنن و مجبور میشه برگرده،،،دخترشون با دوست باباش رابطه پیدا میکنه و مامانش از دفترخاطرات دخترش متوجه میشه
 
آخرین ویرایش

Mozhiii96

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,084
سلااام.من ی رمانی رو قبلا خونده بودم.اسم شخصیته رو یادم نیس.از اینجا شروع میشد که دختر فکر میکرد پسره بهش نامردی کرده واسه انتقام از خانواده اش و مجبور میشه با اون پسره ازدواج کنه و بعد از میفهمه که همچین چیزی نبوده...بعد کم کم عاشق پسره میشد و فلان
پسره ی بابای معتاد خلاف کار داشت که همش خانواده اشو اذیت میکرد و اینا.
خانواده دختره هم خیلی چادری و اینا بودن
ببخشید با این وضع توضیح دادنم
اسم شخصیت مردش فکر کنم داوود یا همچین چیزی بود شاید...
اگه اسمشو میدونین بگین لطفااا
تقابل
 

Fateme_19

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,085
سلام
چند سال پیش رمانی میخوندم درباره دختری که در نگاه اول عاشق خواستگار خواهرش میشه ولی اون ها با هم نامزد میکنن و دختر فراموش میکنه ولی طبق اتفاقی ک میوفته دختر با پسر به اجبار ازدواج میکنن
کسی اسمشو میدونه؟
 

Fatemeh Arab

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,086
سلام من دنبال یه رمانی میگردم که دختره با پدرش بعد سالها به ایران برگشته (مادره دختره مرده و فک کنم مادرش خارجی بوده)میان پیشه خانواده پدرش ک عمش ۲تا پسر داره یه پسرش پلیسه متاسفانه اسم پسره و دختر اصلااا یادم نی بعد دختره طی یه اتفاق درگیر یه ماجرای پلیسی میشه ک اونجا میفهمه این پسر عمه هم پلیسه و باهم تو این ماموریتن و......
 

Oon

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
187
امتیازها
390
مدال‌ها
2
  • #1,088
سلام یه رمانی بود ک دختره بعد از عقد جدا شده بود دکتر بود میره یه بیمارستان دیگه ولی شوهر سابقش میاد اونجا واسه کار بهد سهامدار اون بیمارستان یه پسر خیلی جدیه ک همش یه دختره اخطار میده بهد وسطای داستان دختره صیغه یکی میشه ک پسره قبلا دوسش داشت ولی بعد پسره میمیره و اون سهامداره ازش مواظبت میکنه
عبورازغبار از نیلا
 

Oon

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
187
امتیازها
390
مدال‌ها
2
  • #1,089
من دنبال یه رمانی هستم که ی دختره کم سن عاشق یه مرد ۳۰ و خورده ای ساله شده بود ولی در اخر با داداش اون ازدواج کرد
پسرا از بازمانده های جنگ بودن و خاطرات جنگ داداش کوچیکتره رو اذیت میکرد
میشه لطفا اسمشو اگه میدونید بگید
اسطوره
 

Ati_asali

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,090
سلام
دنبال یه رمان میگردم
خلاصشم اینه که دادش دختره زنگ میزنه بهش میگه یه سند مهم تو اتاقمه بعد از پشت تلفن صدای بدی به گوش میرسه برادره میره تو کما و همه این نقشه ها زیر سر دایی دخترست دختر هم پدرش رهاشون کرده و با مادرش و مادر بزرگ مادریش و برادرش زندگی میکنه دختر دزدیده میشه و اون فرد از اون دختر محافظت میکنه و اون رو داخل اتاقش که از پشت کتابخونه یه اتاق هست نگهداری میکنه به مرور زمان دختر عاشق پسره میشه نام نویسنده هم یادمه یاسمن
رمان رو از بازار هم دانلود کردم
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا