متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

***roya***

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,131
سلام من یه رمانی قبلا خونده بودم ک اسمش یادم نیس درمورد دختری بود ک بعد نامزدیش با پسرعموش (پارسا)یه سری عکس چ فیلم مستهجن ازش بدست خانوادش میرسه و دختره از طرف خانوادش طرد میشه بعد 8سال برمیگرده تا بی گناهیشو ثابت کنه دختره طراح لباس بود یه دوست صمیمی هم داشت ب اسم سوگل تبریز زندگی میکرد تهشم با پسرعموش ازدواج می‌کنه میشه اسمشو بگید
كابوس يک روزه
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
66
امتیازها
103
  • #1,132
سلام . رمان راجب دختریه که مادرش والیبالیست حرفه ای و عضو تیم ملیه پدر دختره واسه اینکه مادرش به مسابقات نره اونو حامله میکنه و حاصلش به دنیا اومدن این دختره هس و برا همین پدر و مادرش اونو زیاد دوس ندارن و بهش اهمیت نمیدن . یه روز یه پسری واسه انتقام وارد زندگی دختره میشه و اونو عاشق خودش میکنه و بعد ولش میکنه
رمان شهر بازی
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
41
امتیازها
40
  • #1,133
سلام امید وارم در پیدا کردن این رمان کمکم کنید
پسره به دختره نزدیک میشه تا انتقام بگیره چون فکر میگرده دایی دختره که پلیس بوده نمیدونم به مادر یا خواهرش ظلمی کرده(دقیقا نمیدونم چی کار) بعد دختره برای دایی هه خیلی عزیز بود.خلاصه اینو ول میکنه توی چالوس نمیددنم کجا بعد یه راننده وانتیه میاد به دختره دست درازی میکنه و دختره اونجا قبل بیهوشی زنگ میزنه داییه ولی قبلش از امام رضا کمک میگره خلاصه پسره میفهمه اشتباه کرده میره دنبال دختره داستانش خیلی طولانیه ولی اگر اسمشو میدونید بگیییییید لطفا خیلی دنبالشم و اگر داستان گنگ بود بگید کلا بگم همشو با تشکر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sara_heidari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
15
امتیازها
33
  • #1,134
سلام دوستان
یه رمانی خوندم درمورد یه دختر که با ماشین به یه پسره میزنه چند ماه ازش پرستاری میکنه پسره دکتره یه برادر دوقلو هم به اسم عماد داره که عماد بعدا مشخص میشه پلیسه
اون دختر یه شوهر خواهر داره که وکیله و برادرش که اسمش امینه دوست این دختر
این دختر بعدا با یه دختره دیگه به اسم حوا اشنا میشه که حوا فکر کنم خواهر عماد و عارف و اون دکتره‌ست
متاسفانه نه اسم پسره رو میدونم نه دختر رو
ممنون میشم کمکم کنید
دوستان اسم این رمان رو نمیدونید؟لطفا اگه میدونید ممنون میشم بگید❤️
 

Mozhiii96

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,135
لطفا توروخداااااا من دنبال رمانی میگردم که مرده دندون پزشکه ،دوتا بچه داره یه دختر و پسر داره با زنش مشکل داره ،زنش با ی پسره به اسم فک کنم کسری که کافیشاپی در ارتباطه،دندونپزشکه با زنش میخواد جدا بشه اما بخاطر دخترشون جدا نمیشن ،خانمه ی مدت میره خونه قدیمی پدرش زندگی کنه اما بچهاش مشکل پیدا میکنن و مجبور میشه برگرده،،،دخترشون با دوست باباش رابطه پیدا میکنه و مامانش از دفترخاطرات دخترش متوجه میشه
 

Smiv

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,136
سلام دوستان یه رمان هست که همه از پسره بد میگن و دختره داستان نامزد داره یه شب تو مهمونی این دو نفر با هم حرف میزنن و نامزدی دختره به هم میخوره مجبور میشه با پسر ازدواج کنه از خانواده طرد میشه و آخرش عاشق هم میشن هر دوشون دکتر میشن
لطفاً کسی اسمشو می‌دونه بگه
 

Hani9381

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,137
سلام دوستان دنبال رمانی هستم که پسره عشقش میمیره و افسرده میشه بعد با دختری ک توی ترافیک باهاش آشنا میشه اونو ب زندگی برمیگردونه دوتاشونم شب کوری دارن و بعدس باهم زندگی میکنن
 

Romimaah

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,138
من دوتا رمان رو‌دنبالشونم که چاپی بودن هردو

یکیش در مورد قبل انقلاب بود یه خانواده پر جمعیت یکی از دخترا میرفته کلاس زیان از استادش که دوست برادرش بوده خوشش میاد ولی پدرش مجبورش میکنه بره از ایران با پسر دوسش ازدواج‌کنه میره اونجا میبینه پدرش اینو فروخته به پسره و پسره میکنتش رقصنده ی کاباره تا اون استاده میاد پیداش میکنه ازدواج میکنن بچه دار میشه انقلاب میشه
ولی موقع به دنیا اومدن بچشون هردوشون میمیرن


دومین کتاب در مورد یه دختریه که توی یه حادثه فراموشی میگیره با خانواده میره یه ویلایی یه دقترچه پیدا میکنه و خاطراتشو میخونه من فکر میکردم اسم کتاب رعنا هست ولی گشتم نبود
حالا میشه کمکم کنید ؟
 

mahsaghasemii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
15
امتیازها
30
  • #1,139
سلام دنبال یه رمانی میگردم داستانش این طور بود که یه پدربود که وضع مالی خیلی خوبی داشت یه کار خونه داشت و شرکت و ۲ تا دختر هم داشت که دختر اولی خیلی ناز نازی و دختر دومی سختی کشیده بود. پدر خیلی به دختر دومی سخت میگرفت و اذیتش میکرد و دختره خیلی ناراحت بود . داستان پیش میره تا جایی که دختر اولی قرار بود با کسی ازدواج کنه ولی نمیتونه و میزنه زیرش و پدر چون این کسی که دخترش مسخواسته باهاش ازدواج کنه خیلی ادم کله گنده و پولدار بوده دختر دومی رو مجبور میکنه که موقتا با پسره ازدواج کنه
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
41
امتیازها
40
  • #1,140
سلام دوستان دنبال رمانی هستم که پسره عشقش میمیره و افسرده میشه بعد با دختری ک توی ترافیک باهاش آشنا میشه اونو ب زندگی برمیگردونه دوتاشونم شب کوری دارن و بعدس باهم زندگی میکنن
تمنا برای نفس کشیدن رمان منم بخونید شاید اسمشو دونستید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا