متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

M A H D I S

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
20
 
ارسالی‌ها
611
پسندها
8,972
امتیازها
24,973
مدال‌ها
37
سن
23
  • مدیر
  • #1,141
سلام دنبال یه رمانی میگردم داستانش این طور بود که یه پدربود که وضع مالی خیلی خوبی داشت یه کار خونه داشت و شرکت و ۲ تا دختر هم داشت که دختر اولی خیلی ناز نازی و دختر دومی سختی کشیده بود. پدر خیلی به دختر دومی سخت میگرفت و اذیتش میکرد و دختره خیلی ناراحت بود . داستان پیش میره تا جایی که دختر اولی قرار بود با کسی ازدواج کنه ولی نمیتونه و میزنه زیرش و پدر چون این کسی که دخترش مسخواسته باهاش ازدواج کنه خیلی ادم کله گنده و پولدار بوده دختر دومی رو مجبور میکنه که موقتا با پسره ازدواج کنه
درود
رمان بگذار آمین دعایت شوم، رو چک کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : M A H D I S

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,142
سلام رمان درباره دختر جوانی هست که وضع مالی خوبی نداره و تو خیابون به پیرمردی کمک میکنه ، پیرمرده اونو برای کار به رستوران پسرش میبره ، پسره موافق این قضیه نیست ولی بخاطر پدرش دختر رو مسئول خرید رستوران میکنه ، پسره قبلا ازدواج کرده و

سلام رمان درباره دختر جوانی هست که وضع مالی خوبی نداره و تو خیابون به پیرمردی کمک میکنه ، پیرمرده اونو برای کار به رستوران پسرش میبره ، پسره موافق این قضیه نیست ولی بخاطر پدرش دختر رو مسئول خرید رستوران میکنه ، پسره قبلا ازدواج کرده و از ازدواجش ۳ تا بچه داره .
اسم رمان لطفا ؟؟؟
رمان زندگی خصوصی
 

Ayda_rzv

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
91
پسندها
1,448
امتیازها
9,613
مدال‌ها
7
  • #1,143
سلام
من چند سال پیش یه رمان خوندم اسمش رو یادم نمیاد. جریان این بود که دختره فکر میکنم اسمش لعیا بود که به عنوان پرستار یه پسر که توی کما رفته و تو خونشون نگه داری میشه استخدام میشه و بعد ها پسره بهوش میاد و عاشق دختره میشه.
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
41
امتیازها
40
  • #1,144
سلام
من چند سال پیش یه رمان خوندم اسمش رو یادم نمیاد. جریان این بود که دختره فکر میکنم اسمش لعیا بود که به عنوان پرستار یه پسر که توی کما رفته و تو خونشون نگه داری میشه استخدام میشه و بعد ها پسره بهوش میاد و عاشق دختره میشه.
رمان لعیای عشق
رمان منم بالا بخونیدشاید اسمشو دونستید
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
41
امتیازها
40
  • #1,145
سلام امید وارم در پیدا کردن این رمان کمکم کنید
پسره به دختره نزدیک میشه تا انتقام بگیره چون فکر میگرده دایی دختره که پلیس بوده نمیدونم به مادر یا خواهرش ظلمی کرده(دقیقا نمیدونم چی کار) بعد دختره برای دایی هه خیلی عزیز بود.خلاصه اینو ول میکنه توی چالوس نمیددنم کجا بعد یه راننده وانتیه میاد به دختره دست درازی میکنه و دختره اونجا قبل بیهوشی زنگ میزنه داییه ولی قبلش از امام رضا کمک میگره خلاصه پسره میفهمه اشتباه کرده میره دنبال دختره داستانش خیلی طولانیه ولی اگر اسمشو میدونید بگیییییید لطفا خیلی دنبالشم و اگر داستان گنگ بود بگید کلا بگم همشو با تشکر
این رمان
 

Ayda_rzv

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
91
پسندها
1,448
امتیازها
9,613
مدال‌ها
7
  • #1,146

m.r.y

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,147
سلام من خیلی وقت پیش یک رمانی خوندم اسم دختره روجا بود اسم پسره هم یادم نیس
پسره سه قلو هستش اگر اشتباه نکنم اسمش آرین بود بعد روجا هم دختر عموشه یه همچین نسبتی با هم دارن
پسره و دوتا داداشای دیگش هر سه تو کار موسیقی بودن
بعد این ۱۲ سال عاشق روجا بود ولی به خاطر حرف و حدیث بقیه چیزی نمیگفت

میشه راهنمایی کنید بگین اسمش چیه ؟؟
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
41
امتیازها
40
  • #1,148

Mr1381

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,149
ببخشید سلام یه رمان بود در باره جادو گری و اینا که فک میکنم اسم شخصیت دختر سارا بود پدر و مادرشم معلم بودن ولی بعد یه سری مسائل میفهمه تمام خانوادشون جادوگرن با یه پسری به اسم ارسلان که احساس نداره میرن به مدرسه جادوگری که کم مدیراش پدر و مادرشن بعد میفهمه جادوگر ذهنیه و فقط به جز اون یه نفر دیگه هس که پسره و بعد پسره قراره اموزشش بده اخرشم دختره حتی از پسره قدرتمند تر میشه و جادو رو کلا از بین میبره ممنون میشم اسمشو بگید
 
آخرین ویرایش

زیزیگولو۰۰۰

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,150
سلام
من اینو رمان رو چند سال پیش خوندم
درباره یک دختر که مادرش فوت کرده و با پدرش زندگی میکنه درواقع پدر اصلیش نیست ولی اون رو بزرگ کرده
و خانواده پدرش هم به خاطر همین موضوع باهاش قطع رابطه کردن
اما بعد یه مدت دختره با خانواده پدرش روبه رو میشه و عاشق عموی ناتنیش میشه و با هم ازدواج میکنن
پسره هم دختره رو مورچه صدا میزنه و خیلی هم خشن بود و دختره رو کتک میزد
چیز دیگه ای یادم نمیاد ازش
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا