متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

setm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3
  • #1,241
سلام دنبال رمانی هستم که دختره کم سن و سال بخاطر اشتباه برادرش به عقد پسره ارباب روستا در میاد و پسره دختره رو میبره روستا و باهاش زندگی میکنه ولی بعد از مدتی پسره با دختره خیلی بد رفتار میکنه و دختره فرار میکنه و پسره بعد از چند سال که دختره رو میبینه 18 سالشه و یه خانواده دختره رو به فرزند خوندگی گرفتن
 

Fkm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,242
سلام وقت بخیر.
من دنبال رمانیم که دختره در خارج از کشور درس خونده دقیقا یادم نیست ولی فک کنم فرانسه بر میگرده به کشور پزشک قلب هستش و در یکی از بیمارستان‌ها مشغول کار میشه پسری به نام امیرارسلان هم به عنوان پزشک قلب بعد از اون خانم وارد بیمارستان میشه زیاد با هم میونه خوبی نداشتن تا اینکه باهم ازدواج میکنن ممنون میشم هر کی اسم رمان رو بلده بگه بهم
 

melika.dejavu

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,243
سلام. یه رمان هست تقریبا 5 سال پیش خوندمش. اگر اشتباه نکنم خارج از کشوره و شخصیتا ایرانی نیستن. درباره یه شهر خیلی دور افتاده ایه که یه دختر جوون که تازه وارد نیروی پلیس شده میره به اون شهر تا تو حل یه پرونده کمک کنه. وقتی میرسه به شهر میره تو یه مسافرخونه زندگی کنه که فکر کنم صاحبش یه مرد چاقه که با مادرش اونجا رو اداره میکنه. کم کم پای خون آشام ها به داستان باز میشه. این دختره هم میفهمه اون پلیسی که تو شهر هست خودش یه موجودیه (انسان نیست) یادمه بال داشتن و اینجور چیزا ... :)
تو همون اداره پلیس هم یه دری هست به زیرِ زمین. که اون پلیسه و ... از اونجا رفت و امد میکنن.
یه قسمتیشو یادمه دختره تو اداره توی یه کمد قایم میشه و حرفای چند نفرو گوش میکنه. یه جایی هم هست تو کلیسا چندتا خون آشام و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Shim Shim

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,244
سلام بچه هایک رمان بود دختره از خارج میاد ایران و در عمارت پدربزرگش زندگی میکنه اسم دختره تیداس و تو عمارت پسرعمو یا عمه‌اش هم هس ودختره روح مادربزرگش رو میبینه بقیه‌اش یادم نیس اگه اسم رمان رو میدونی بگییییید لطفا
 

ارغوانی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
45
امتیازها
40
  • #1,245
سلام میشه یه رمان مثل رمان مستاسل بگید یا یه رمان مذهبی ممنون
 

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,246

ارغوانی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
45
امتیازها
40
  • #1,247

gooliiii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,248
من دنبال یه رمان میگردم که اسم پسره ارس بود داروساز بود با یه دختری ازدواج کرده بود که مشکل قلبی داشت دختره پولدار بود پدرش دوباره ازدواج کرده بود بعد مامانش و یه دختربچه کوچیک داشت ازدواج این دختره و پسره ام بخاطر خانواده ها بود پسره زنش مرده بود اسمشو میدونین
 

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,249
ممنون مهربون هر دو رو خوندم دیگه رمان این جوری نمیشناسی؟
رمان سایه ی نفرت.به چشمانت مومن شدم.بچه مثبت.گشت ارشاد.وسوسه.سراب را گفت.چراغونی.
 

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,250
دنبال یک رمانم دختره خونوادش روازدست میده میره خونه ی داییش فکرکنم که یک پسرداره خونواده مذهبی هم هستن .دختره قبلا یک نامزد داشته که ولش کرده امادوباره برمیگرده وبازباهم نامزدمیشن. اماپسره معتاده یه شب دختره هم خونه ش هست یک پسردیگه میاد خونه اش فکرکنم پسر عمه اش هست که اونم عاشق دختره بوده کلا درگیری میشه نامزدش وپسر عمه میمیرن دختره هم برمیگرده خونه داییش وعاشق پسردایی میشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا