مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

_سارا · 11/7/23

سلام من دنبال ی رمان میگردم ک تو اون ی پسر معروف ک چندتا سیمرغ گرفته دنبال ی فردی میگرده ک مدیر برنامه هاش باشه تو کافه ی جدیدی ک میخاد بزنه و اون کافه قراره بهترین کافه باشه.
بعدش ی دختره ک تاکسی رانی میکرده خیلی اتفاقی با برای استخدام میره و با اخلاق عجیب پسر داستان ک خیلی وسواسیه جور در میاد.
میخام بدونم اسمش چیه لطفا میشه بگید

Nnnnnnnn09776 · 11/7/23

سلام دوستان من دنبال یه رمان میگردم که توش یه دختر و پسر با هم دوست میشن فکر میکنم دختره و پسره از طریق دوستی دوست هاشون با هم آشنا میشن اما بعد پسره دخترو رو ول میکنه و میره خارج به یه دلیل نا معلوم ، دوباره بعد چندسال بر میگرده و میخواد با دختره باشه اما اون قبول نمیکنه

~darya~ · 11/7/23

سلام. خیلی وقت پیش یه رمانی خونده بودم که دختره تازه مطلقه شده بود و شوهر سابقش دست از سرش برنمی داشت و دنبالش می کرد. به واسطه شوهر دوستش تو شرکتی کار پیدا می کنه. حجاب داشت و به محرم و نامحرم هم اهمیت می داد. اونجا رئیس شرکت عاشقش میشه. دختره هم بهش حس پیدا می کنه. پسره وقتی به دختره پیشنهاد دوستی میده، دختره قبول می کنه ولی اجازه نمیده پسره حتی دستشو بگیره. پسره هم زیاد به این چیزا پایبند نبود، به خاطر دختره پیشنهاد عقد موقت میده. دختره بعد کلی فکر قبول می کنه. دختره به خونه پسره رفت و آمد می کنه و در آخر همه از موضوع خبردار شده و آبروش تو شرکت و خانواده اش می‌ره. خانواده پسره هم به خاطر مطلقه بودنش راضی به ازدواجشون نمی شدن.
اگه کسی اسمشو می دونه خواهشمندم کمکم کنید. خیلی ذهنمو درگیر...

elena_ea · 14/7/23

سلام کسی اسم این رمان رو می دونه ک که دختره از خانوادش دور شده از بچگی و دوستشون نداره برای همین پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکنه تا اینکه خواهرش که بدجنس هم هست ازدواج می‌ خواد کنه و نامزدی توی خونه ی پدربزرگه انجام میشه و دختره هم با خانوادش سرد برخورد میکنه و یه برادرم داره. توی خواستگاری داماد سه تا خاله داره که پسر یکی شون خارجه فکر کنم، بعد خانواده داماد تعجب میکنن که دختره با خانوادش زندگی نمیکنه و دختره هعی با اونا رفت و امد میکنه تا با پسره که خارج بوده و مغرورم هست اشنا میشه و بعد ها دختر میفهمه که مادر واقعیش یکی دیگست و اسم مادرش ریحانس که یجورایی خواهر ناتنی پدرش به حساب میومده ولی پدرش برای پول با دختره ازدواج میکنه و وقتی مادره میفهمه وصیت می نویسه که ثروتش باید به...

Reyh....an · 14/7/23

سلام
یک رمان بود اسمش شخصیت اصلیش نفس بود و شخصیت پسر اصلی امیرحسین دختر خانواده ای به شدت مذهبی داشت ولی خودش فقط جلوی خانوادش خودش رو معتقد نشون میداد اما با پسری به اسم حامد رابطه داشت و امیرحسین همسایه ی بچگیشون بود ولی رفته بودن و حالا بعد چند سال دوباره داشتن همدیگه رو میدیدن و همچنین معلوم شد مادر دختره کسی بوده به اسم طلا

دختر مهربون · 15/7/23

سلام
رمان در مورد پسر ودختری هست که عاشق هم هستند و در یک روز پاییزی همدیگرو ول میکنن و بعدش دختره با یکی دیگه ازدواج میکنه و. بعد یه مدتی همون پسری که عاشقش بود رو خونه ی خانواده شوهرش میبینه و میفهمه که برادر شوهرشه
فکر کنم اسم پسره علی بود

shakibab · 17/7/23

*chista* گفت
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.

●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...

mary.az · 18/7/23

من دنبال رمانی ام که مرد و زن با هم تو سن کم ازدواج کردن بعد یه دختر و فک کنم یه پسر هم دارن که بعد از هم جدا میشن زن میره با یه پسری به نام کسری دوست میشه ولی بعدش دخترشون مشکل روانی پیدا میکنه و به خاطر اون زن و شوهر بازم با هم ازدواج میکنن ..مرده هم دکتر بود

Hiyori · 19/7/23

سلام دنبال ی رمانی ام چندسال پیش خوندم
دختره جهشی خونده بود بعد دو تا برادر داشت فکزر یکیشون باربد بود..بعد دختره دقیق یادم نیست میره دانشگاه یا قبل دانشگاه تو تابستون با ی پسره آشنا میشه و اینا بعد خانواده اش میان برن مشهد اینم به پسره میگه اونم میگه میام ببینمت و اینا...بعد تو مشهد یروز خانواده رو ممیپیچونه میره پسره رو ببینه که میفهمه پسره با نقشه نزدیک شده...و خانواده شو میگیرن اون باربده رو میزنن فکر کنم به مادرش چیز‌میکنن مادره هم با شیشه همونجا خودشو چیز میکنه بعد نمیدونم باباش سکته میکنه یا میکشنش..دایی شم گرفته بودن..اونم میمیره..خودش و داداششم شاهد این بودن...
حالا بعد کلی سال دختره پزشکه اون باربده یک شغل دفتری نمیدونم چی داشت و خارج برمیگرده داداش کوچیک هم دانشجوعه..و این...

Dinoosh · 21/7/23

سلام
یه رمان بود که سر بازی چرات و حقیقت دختره خودشو به شکل پسرا در میاره و میره تو رستوران کار کنه ولی صاحب رستوران میفهمه و...
کسی اسم این رمانو میدونه؟

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

گزینه‌های بیشتر

_سارا

Nnnnnnnn09776

~darya~

elena_ea

Reyh....an

دختر مهربون

shakibab

mary.az

Hiyori

امضا : Hiyori

Dinoosh

امضا : Dinoosh

موضوعات مشابه