متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

سمادختری در مزرعه

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
10
امتیازها
33
  • #1,781
سلام دنبال یه رمان که دختره فکر کنم خون بس یه خانزاده میشه بعد پسره فکر کنم ۱۸ سالش بوده یا ۲۰ برا تحصیل میره خارج بعدش برادره پسره از این زنش خوشش میاد بهش پیشنهاد میده
حالا این وسط دختره ام حامله میشه
یه اتفاقی میوفته فرار میکنه بعد سال ها تو دانشگاه شوهرشو میبینه به انوان استاد
 

H*a*s*t*i

نو ورود
سطح
3
 
ارسالی‌ها
40
پسندها
205
امتیازها
1,003
مدال‌ها
3
  • #1,782
سلام بچه‌ها
من دنبال یه رمانیم که دختره پدر و مادرش تو زلزله از دست داده بود و با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد و خودش تو پیک پیتزا کار میکرد.
یک روز واسه یه خونه پیتزا میبره که صاحبش خارج بوده و دختر و پسرش باهم زندگی میکردن و این با پسره برخورد میکنه و باهم دعواشون میشه اما با خاهرش دوست میشن و بعد از فوت پدربزرگ و مادربزرگش میره پیش اینا زندگی میکنه و پسره عاشقش میشه
 
امضا : H*a*s*t*i

bita2

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,783
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.

●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

..Zahra ..

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,784
سلام خسته نباشید
من مدت ها پیش یه رمان خوندم که یه پسر بود که عاشق یه دختر شده بود دختره با فهمیدن این موقع ازدواج فرار می‌کنه پسر داستانم که خیلی مهربون بوده به مردی خشن تبدیل می‌شه و با گذر زمان با دختری آشنا میشه اون رو به خونه میاره و شکنجش میده هر چه که مادر پسره که قبلاً مورد آزار و اذیت پدر پسر واقع شده بوده پسرشو نصیحت می‌کنه اون گوش نمیده تا اینکه عاشق دختره میشه و دختری که عاشقش بوده با فهمیدن این موضوع برمیگرده پیشش اما حالا پسر قصه ازش متنفره میشه اسم رمانش رو بگید
 

Hiyori

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,785
سلام دنبال ی رمانی ام چندسال پیش خوندم
دختره جهشی خونده بود بعد دو تا برادر داشت فکزر یکیشون باربد بود..بعد دختره دقیق یادم نیست میره دانشگاه یا قبل دانشگاه تو تابستون با ی پسره آشنا میشه و اینا بعد خانواده اش میان برن مشهد اینم به پسره میگه اونم میگه میام ببینمت و اینا...بعد تو مشهد یروز خانواده رو ممیپیچونه میره پسره رو ببینه که میفهمه پسره با نقشه نزدیک شده...و خانواده شو میگیرن اون باربده رو میزنن فکر کنم به مادرش چیز‌میکنن مادره هم با شیشه همونجا خودشو چیز میکنه بعد نمیدونم باباش سکته میکنه یا میکشنش..دایی شم گرفته بودن..اونم میمیره..خودش و داداششم شاهد این بودن...
حالا بعد کلی سال دختره پزشکه اون باربده یک شغل دفتری نمیدونم چی داشت و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hiyori

سمادختری در مزرعه

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
10
امتیازها
33
  • #1,786
سلام دنبال یه رمان که دختره فکر کنم خون بس یه خانزاده میشه بعد پسره فکر کنم ۱۸ سالش بوده یا ۲۰ برا تحصیل میره خارج بعدش برادره پسره از این زنش خوشش میاد بهش پیشنهاد میده
حالا این وسط دختره ام حامله میشه
یه اتفاقی میوفته فرار میکنه بعد سال ها تو دانشگاه شوهرشو میبینه به انوان استاد
کسی نخونده؟؟
 

Sima_1383_6_30

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
20
امتیازها
30
  • #1,787
سلام خسته نباشید
وقتتون بخیر دوستان
یه رمان بود دختره معلم بود بعد میفهمه ابجیش روح احضار کرده چندتا جن که دانش اموزاش بودن میان کمکش بعد میفهمه دورگه ان هم انسانن هم جنن
بعد ی مدت میره خونشون بعد
اب داغ فک کنم میریزه رو بچه جنه بعد ی جن تسخیرش میکنه

بابای دختره کمک یه جنی کرد که نمیره نمیدونم یا بچه رو زایمان کنه همینا بود


اسم پسره هم ک دو رگه بود حامد بود
 

as.mo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
32
امتیازها
33
  • #1,788
سلام وقتتون بخیر
دنباله زمانی میگیرم که پسره دکتر هست و دختره برای رسوندن پرونده ای میره خونه دکتر و تا می‌ره داخل سطل رنگ چپه میشه سرش که نقشه داداشا بوده برای برادرشون. بعد اینا با هم ازدواج میکنن. به جاری داره به اسم بهار که و برادرشوهرش دندون پزشکه. دختره تو خونه پدرشوهرش یه کیف میخوره تو صورتش و پرت میشه تو استخر و کلی اتفاق دیگه که بعداً مشخص میشه زیر سر بهار بود که برای انتقام بهشون نزدیک شده
 

as.mo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
32
امتیازها
33
  • #1,789
سلام کسی اسم این رمان رو می دونه ک که دختره از خانوادش دور شده از بچگی و دوستشون نداره برای همین پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکنه تا اینکه خواهرش که بدجنس هم هست ازدواج می‌ خواد کنه و نامزدی توی خونه ی پدربزرگه انجام میشه و دختره هم با خانوادش سرد برخورد میکنه و یه برادرم داره. توی خواستگاری داماد سه تا خاله داره که پسر یکی شون خارجه فکر کنم، بعد خانواده داماد تعجب میکنن که دختره با خانوادش زندگی نمیکنه و دختره هعی با اونا رفت و امد میکنه تا با پسره که خارج بوده و مغرورم هست اشنا میشه و بعد ها دختر میفهمه که مادر واقعیش یکی دیگست و اسم مادرش ریحانس که یجورایی خواهر ناتنی پدرش به حساب میومده ولی پدرش برای پول با دختره ازدواج میکنه و وقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Seeev

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,790
با سلام، دنبال رمانی میگردم که شیخ زاده ای سه زن داشته زن سوم از رعیت گرفته و عاشقش بوده...
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا