- ارسالیها
- 8
- پسندها
- 13
- امتیازها
- 33
سلام یه رمان بوده که فک کنم باباهه تصادف میکنه و یکی و میکشه برا همین دخترش خون بس اون خانواده میشه و با پسره ازدواج میکنه و خیلی اذیت میشده چون قلبشم مشکل داشته و بعضی وقتا کپسول اکسیژن میذاشته بعد کم کم از هم خوششون میاد و عاشق هم میشن و دختره حامله میشه ولی بخاطر قلبش نباید هیچ وقت حامله میشده و همه بهش میگن سقط کنه ولی نمیکنه و اخرشم باز موند