متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,251
سلام.
کسی اسم این رمان رو میدونه؟
محمد یاسین پسری مذهبی و سر به زیر که عاشق یه دختر قرطی میشه و خانوادش با ازدواجشون مخالفت میکنن و خونشون و عوض میکنن تا این دوتا با هم چشم تو چشم نشن...
و محمد یاسینی که از حرص خانوادش تبدیل میشه به یه پسر جذاب و خشک به دور از رفتار مذهبی!
و اما یاسمن...
دختر قرطیمون که به یاد عشقش تبدیل شده به یه دختر آروم و چادری که هزار برابر زیباترش کرده و بدتر از قبل افتاده به جون دل محمد یاسین...
فکر کنم رمان مکه نشین قلبم باشه اسم دختره هم شیداس
 

aram.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,252
سلام.رمان در مورد دختر مهندسی با ضریب هوشی بالا عه( 16 سالگی دانشگاه رفته همراه برادرش)که با خواهرش و نامزد (ترانه)برادرش(ارس) زندگی می کنه.و از دو قلو های نامزدش(پسرعموشه)و خواهر بزرگ ترشه مراقبت می کنه.در تصادفی قل دختر دوقلو ها 9 ماه تو کما میره و شخصیت اصلی تمام اعضای قابل اهدا رو اهدا می کنه و قلبش به بچه مردی میرسه که با دختر تصادف کرده و از قضا این مرد پسر استاد دانشگاه دختر هم هست..شخصیت اصلی مرد که با دختره ازدواج می کنه برادرزاده استادشه که اگه اشتباه نکنم اسمش امیرارسلان.همچنین برادر دختره به خاطر قتل پدرشون که می خواست به دختره(شخصیت اصلی) دست درازی کنه اعدام میشه و مادر بزرگ و عموی دختره رضایت ندادن و ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

فرشته_۲۴

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,253
سلام بچه ها ی رمانی چندسال پیش بود فقط اینو یادمه که : دختره با خانواده مادریش بود فک کنم بعد بخاطر مادربزرگ دوستش یا همکارش که نیاز به پول داشت می‌ره با مدیر شرکتش ازدواج صوری می‌کنه طرف بهش گردنبد مامانش میده بعد میرن ترکیه برای ی سفرکاری،اونحا همون طرف مقابل ترک عاشق دختره میشه ک ی دختر داره روی ویلچر و عکس شون توی روزنامه های ترکیه میوفته اشتباهی
بعد مدیرش میاد عصبی میشه .
اسمش چی بود؟
 

فرشته_۲۴

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,254
سلام ی رمانی بود ک دختره بخاطر بیماری قلبی مادربزرگ یا مامان دوستش ک نیاز پول داشتن می‌ره با مدیر شرکتش یا ی آقایی یادم نیس دقیق چیکارش بود خلاصه محرم میشه اون بهش پول میده بعد ی سفر کاری میرن ترکیه اونجا ی پسر ترک ک ی دختر معلول هم داره و طرف قرارداد شرکت ایناست عاشق دختره میشه باهاش شب میره لب ساحل بعد عکس شون فرداش توی روزنامه های ترکیه پخش میشه ،اون مدیر شرکته یا همون پسره میبینه یهو دعوا میکنن در آپارتمان رو یهو میزنه
اسمش چی بود؟؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

رها قلقلی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,255
همچین رماانی نیست معرفی کنید؟؟؟؟
رمان سجاده و صلیب اینجوریه. دختره اصلا مسحیه کلا مال خانم هما پور اصفهانی رمان اینجوری زیاده یکیشم اسمش تو اینحدوداست پسربسیجی دختر نمی دونم چیچی یادم نیست اسم کاملشو ولی با این موضوع من چتد تا خلاصه مختلف خوندم اما کلشون رو نه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

الهام76

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,256
سلام دوستان من دنبال رمانی میگردم که دختره دکتره بعد از فوت خانوادش میاد ایران دنبال خانواده مادریش ولی ازشون نشون یا فامیل نداره فقط یه دفترخاطرات مامانشو داره که اسماشون توش هست بعد یه روز نامزد سابق مامانشو فک کنم عمل میکنه و باهاشون در ارتباطه بعدا میفهمه خانواده مامانشن عاشق پسرشونم شده تو اون مدت اگه کسی اسم این رمانو میدونه ممنون میشم بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

محبت

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,257
سلام
ممنون میشم کمکم کنید این رمان رو پیدا کنم
داستان راجب یه زوجی بود که آقا دکتر و خانم خانه دار بود که به مشکل برمی‌خورن و دوتا بچه داشتن و از هم جدا میشن تا اینکه دخترشون برای مادرش شرط میزاره که مادرش دوباره با پدرش ازدواج کنه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #2,258
س
سلام دوستان.
من یه رمانی رو خیلی سال پیش وقتی در حال تایپ بود جای دیگه‌ای میخوندم ولی اصلا نمیدونم این رمان تموم شده یا نه. میخواستم بدونم کسی این رمان روخونده
داستانش اینجوری بود که یه دختر مذهبی که توی بهزیستی کار میکرد و مشکل تنفسی هم داشت مجبور میشه با یک پسر که تازه از خارج اومده و اعتقادی هم نداره برای کلاس های نوازندگی توی بهزیستی که برای بچه هاست همکار بشه اسم پسره نمیدونم داریوش بود یا کوروش.
خیلییی ساله دنبال این رمانم. ممنون میشم اگه خوندید کمک
سلام میشه لطفا اگر اسم رمان رو پیدا کردین به من هم بگین
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

parisakh79

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,259
سلام ببخشید من قبلا یه رمانی خوندم از رمانای معروفه ولی اسمش یادم نیس موضوع فک کنم عاشقانه پلیسی بود اولاش یادم نیس اینجاش یادمه که بعد ماجراهایی پسره دختره رو میبره خونش تا ازش محافظت کنه بعد دختره رو میدزدن میبرن خارج دختره فرار میکنه از دستشون با یه ادمی اشنا میشه اونجا کار میکنه فک کنم شرکت بود بعدش تصمیم میگیره میاد ایران یه جشنی ترتیب میده اونجا خودشو نشون میده
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Baharja

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,260
سلام دنبال یه رمان میگردم دختره اسمش خورشید بود زیاد خوشگل نبود با مادربزرگش و باباش زندگی میکرد باباش بخاطر اینکه مامانش سر زایمان مرده بود از دختره متنفر بود
دختره یه دوستی داشت به اسم ارز‌و که ارزو با خانوادش از اونجا میرن
بعد خورشید معلمش میاد خاستگاریش برای پسرش اینم با پسره ازدواج میکنه و میره تهران
بعد اونجا دوست دختر شوهرش شکل دلقک ارایشش میکنه و لباس زشت تنش میکنه میبرتش تو مهمونی
شوهره از دختره متنفر بود و خیلی اذیتش میکرد و بهش میگفت زشتی
بعدها دختره یکی از دوستای شوهرش که زن بوده میاد کمکش و کتاب اینا میاره دختره درس میخونه و فرار میکنه از خونه شوهرش میره پیش مادربزرگش صورتش و عمل میکنه و با ارزو که پیداش کرده میرن ایتالیا
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا