متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Girl_

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,271
سلام. یک رمان قدیمی (اوخر دهه هشتاد) در مورد دختری بود با نام احتمالی نازنین (نازی) که با صورت غیابی با پسری به اسم احتمالی (امیر) ازدواج می‌کنه و به خارج از کشور مهاجرت می‌کنه ولی بعد از مهاجرت متوجه می‌شه، پسره واقعا نمی‌خواد براش همسری کنه و فقط باید در حد همخونه بمونن!!! کسی اسم این رمان رو نمی‌دونه؟
 

Athenavh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,272
سلام من دنبال یک رمانی ام که دختره فک میکنه پدر و مادرش توی تصادف مردن و تاجر فرش بودن بخاطر همینم دختره برای اینکه شناسایی نشه تو دانشگاه عینک میزده و عین بی پول ها میچرخیده بعد ی پسره دیگه هم فلج بوده دختره مکانیک بلد بوده میره تو کارگاه پسره کار میکنه میشه بگین کدومم رمانهه؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Asal.k85

مدیر بازنشسته
سطح
12
 
ارسالی‌ها
663
پسندها
2,787
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
18
  • #2,273
سلام

یه رمانی هست اسم شخصیت دختره و پسره پناه و آرکانه که پناه بخاطر آزادی داداشش که قراره اعدام بشه پیش ارکان که قاضی میره و اونجا پسره شرط میزاره که اگه میخوای داداشت آزاد بشه باید...

کسی اسمش رو میدونه؟
 
امضا : Asal.k85
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

sssomayeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,274
سلام من دو سال پیش توی یه کانالی توی سروش یه رمان میخونم وسطای رمان نویسنده دیگه ننوشت میدونین اسم رمانش چی بود ؟؟یه دختره به اسم صحرا و پسره به اسم دامون بودن یه کلبه توی جنگل داشتن به روز نمی‌دونم چی میشه بنظرم پسره از ایران میره یا از روستا بعد یه مدت خانواده اون پسره میان خواستگاری صحرا دامون یه مشکل جنسی داشته خانوادش قبول میکنن بعد صحرا دامون و دوست داشته اما بخاطر اینکه خانوادش مشکل دامون رو میدونستم ولی صحرا رو بخاطر پول دادن از خونشون به گیتار که با پول قالی بافیش در آورده و میره خونه دامون اینا نمی‌دونم دیگه چی میشه ولی خواهر دامون عاشق دایی صحرا میشه بعد روز ازدواجشان داییش گم میشه و به جسد سوخته پیدا میکنم میگن مال دایی صحراست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

گلبرگـ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
50
امتیازها
90
  • #2,275
سلام. یک رمان قدیمی (اوخر دهه هشتاد) در مورد دختری بود با نام احتمالی نازنین (نازی) که با صورت غیابی با پسری به اسم احتمالی (امیر) ازدواج می‌کنه و به خارج از کشور مهاجرت می‌کنه ولی بعد از مهاجرت متوجه می‌شه، پسره واقعا نمی‌خواد براش همسری کنه و فقط باید در حد همخونه بمونن!!! کسی اسم این رمان رو نمی‌دونه؟
سلام رمان مسافر کوچه های عاشقی اسم دختره هم غزال بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

fati24

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
7
امتیازها
3
  • #2,276
سلام یه رمان شبیه به این خلاصه بهم بگین
دختره میره خونه یکی از فامیل هاش زندگی کنه بعد با پسر خونه رو به رو میشه، اول کل کل دارن بعد عاشق میشن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

tantan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,277
سلام
من دنبال رمانی هستم که اسم شخصیت هاش اصلا یادم نیست از موضوع اقلی رامان هم رمان چیزی یادم ن یست فقط یکسری از قسمت هاش یادمه
لطفا اگر کسی میدونه اسم رمان یا شخصیت ها چیست بگه

یادمه که پسره ی سگ داشت که خیلی دوستش داشتن
بعد وقتی دختره حامله بود رفته بودن سمت گرگان مسافرت دشمنشون میاد به شکم دختره تیر بزنه سگه خودش رو میندازه جلو و میمیره دختره هم همون موقع حالش بد میشه زایمان میکنه
اخر رمان هم به یاد سگشون از پناه گاه سگ ها سگ های پیر و می اوردن خونشون نگه داری تنها میکردند
حتی یک سگ سفید پیر اورده بودن از پناه گاه چون صاحبش گفته بود دخترش به این سگ خیلی وابسته بوده و چون پیر شده بوده نخواستن لحظه مرگ اون سگ رو دخترشون ببینه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

اشک سرخ

هنرمند انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
783
پسندها
17,070
امتیازها
44,373
مدال‌ها
24
سن
22
  • #2,278
سلام دوستای گلم
یه رمان مذهبی خوندن قبلا اسمش یادم نیست، دختره دو تا خانواده مذهبی با هم همسایه هستن که دختره یکیشون بی حجابه، خلاصه یه دوستی داره باهم میرن واسه راهیان نور ثبت نام میکنن. عاشق پسره همسایشون میشه با هم ازدواج میکنن پسره میره جنگ یه مدت خبری ازش نبوده فک میکنن شهید شده.
یه قسمتش هم دوست پسره شهید میشه ، جسدشو میارن که تشییع کنن همسرش میاد گریه میکنه تروخدا بذارین صورتشو ببینم که نیمذارن این دختره و پسره هم داشتن گریه میکردن جفتشون به روزی فک میکردن که پسره شهید بشه دختره هم میخواد اینجوری التماس بقیه کنه.
خیلی رمان قشنگ و اشک دراری بود:smiling-face-with-tear::smiling-face-with-tear::smiling-face-with-tear::smiling-face-with-tear: تروخدا اگه اسمشو میدونین بگین یه جا هم یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,279
سلام یه رمان شبیه به این خلاصه بهم بگین
دختره میره خونه یکی از فامیل هاش زندگی کنه بعد با پسر خونه رو به رو میشه، اول کل کل دارن بعد عاشق میشن
رمان با من قدم بزن مثل اینه اپ داره رمانش اسم دختره شادیه تو رمان پسره هم کیوان
 

mobina36766

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,280
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.

●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا