- ارسالیها
- 1
- پسندها
- 2
- امتیازها
- 0
بچه ها لطفا راهنمایی کنید :( چندسال پیش یه رمان خوندم فکر میکنم درمورد یه زن و شوهر بود(شایدم مزدوج نبودن نمیدونم)، به هرحال، یه اتفاقی میفته که مرده شک میکنه زنه داره با یه نفر به اسم امیرحسین (که فکر کنم از فامیلاشون بود) خ**یا*نت میکنه بهش. و از اون روز زندگی دختره رو جهنم میکنه. فکر کنم وقتی مرده میزنتش طوری سر دختره با میله تخت برخورد میکنه که باعث میشه حافظه اش پاک شه و فراموشی بگیره و یادش نیاد این مرده (شوهرش) کیه. و از اون روز مرده خودشو به عنوان ارباب دختره معرفی میکنه و بهش نمیگه که چه نسبتی داشتن. با اهن داغ روی شیکم دختره یه چیزی مثل برده نوشته بود و هرروز اذیتش میکرد. و در نهایت مرده میفهمه سوتفاهم شده و دختره بهش خ**یا*نت نکرده و دختره رو این همه مدت بیخودی شکنجه کرده. و روی بدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش