متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

876

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
5
امتیازها
3
سن
16
  • #2,391
اگه کسی میدونه بگه لطفا کسی وفته دنبالشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

sahelll

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سن
18
  • #2,392
یه رمان خونده بودم اینجوری بود ک دختره با دوست به یه مهمونی میره که اونجا متوجه دعوای یه دخترو پسر میشه اینم ازونجایی که فکر میکرده پسره مزاحمه دختره شده میره بینشون قرار میگیره دختررو رد میکنه میره بعد دختره متوجه میشه ک اینا نامزد بودن پسرم واسه تلافی کارش اخرشب مدهوش میکنه و به دختره دست درازی میکنه بعدش از کارش پشیمون میشه و میره خاستگاری دختره ک جبران کنه و بعد عاشقه هم میشن اسمه دختره فکر کنم نفس بود و اسم دوستش دریا ممنون میشم اگر کسی میدونه اسمشو بگه خیلی وقته دنبالشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sahelll

melisa8287am

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,393
سلام ببخشید من دیتا یه رمانم چندسال پیش خوندم یه دختره همش اهنگای مهراب گوش میداد یه روز با رفیقش و داداش رفیقش میره بیرون بعد عاشق داداش رفیقش میشه تا همینجاهاشو یادمه
 

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,441
پسندها
40,387
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #2,394
امضا : Kalŏn

876

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
5
امتیازها
3
سن
16
  • #2,395
baroon:
سلام ی دختره خب اسمشو نمیدونم از ی پسره کیفشو میزنه نگو پسره پلیسه این پسره وقتی میبینه دختره شبیه خواهرشه که تو کماست بهش‌میگه میخوای تورو دست پلیس ندم باید بیای ی مدت نقش خواهرمو بازی کنی دختره رو با ترس قبول میکنه خواهر پسره ی شوهر داشت با ی بچه اینم ناچار میشه میره نقشش رو بازی میکنه چون اون کسایی که به خواهر پسره حمله کرده بودن با فکر اینکه مثلا اون زنه رو کشتن خیالشون راحت میشه میگذره و میگذره تا برادره عاشق این دختره میشه این دختره هم همین طور

ی روز دختره داره با خانواده پسره ی قاب عکس میبینه تو اون قاب عکس یا پدر بزرگ یا مادر بزرگ شو میبینه بعد فکر میکنه این پسره عموش یا داییشه میره دنبال این معما بعد میبینه نه اصلا اون موقع پدر بزرگش ی زن صیغه ای هم داشته اصلا این پسره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

SsAaRrAaaaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,396
سلام
یه رمان آنلاینی بود که تموم شده اسم دختره ستاره بود که تو ۱۸ سالگی بدلایل سیاسی زندانی شده بود که مقصرش یه پسر بود فک کنم اسمش شهریار بود دقیق یادم نیس که باهاشم رابطه داشت و تو اون جریان بچه سقط کرده بود بعد که آزاد میشه چون باباش فوت کرده و مامانش هم مریضه دنبال کار میگرده که یکی از دوستاش اونو به یه رئیس باشگاهی معرفی میکنه که بره به یه پسری نزدیک بشه تا مدارک مهمی ازش بگیره بعد نقشه اینه که تو شمال تو یه ویلا ستاره و اون پسره بطور تصادفی آشنا بشن و … بعد این جریانا حالا ستاره میره خونه پسره و اعتمادشو جلب میکنه و اینا…. آخر سرم ازدواج میکنن
 

hoonam82

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,397
سلام دوستان، دنبال یه رمانم که خیلی وقت پیش خوندمش
یه دختریه که هم پولداره و هم خیلی زیبا، و پسر فک کنم باغبانشون عاشقش میشه، ولی دختر از این پسر خیلی عصبانی میشه که به چه حقی عاشق کسی مثل اون شده
بعد از چند سال دختر هم داراییشو از دست میده و هم زیبایی شو، از اون طرف پسره پولدار میشه ولی بازم عاشق دختره می مونه
لطفا اگه کسی اسم رمانو میدونه بگه
 

fifati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,398
سلام دوستان من دنبال یه رمان میگردم ک انلاین میخوندمش الان اسمش رو یادم رفته اگه میشه کمک کنید
رمانش اینجوریه ک یه دختره ب اسم باران ک پدرش خلافکاره و ب دست یه پلیس کشته میشه باران هم بعد مرگ پدرش میره با عموش زندگی میکنه اسمش هم عوض میکنه میزاره شیدا عموش هم اون رو جوری بار میاره ک دختره میشه یه قاتل حرفه ای
 

آزاده70

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,399
سلام وقتتون بخیر دنبال یه رمانی هستم که خیلی سال پیش خوندم اسم رمان و شخصیت ها یادم نیست. چند تا خانواده بودن که بچه هاشون از کودکی باهم دوست بودن یکی از خانواده مهاجرت می کنند به خارج از کشور قرار می شه پسری که داره می ره با دختر مورد علاقه اش از طریق نامه یا ایمیل باهم در ارتباط باشن اما اون دختر این کار و انجام نمی ده ولی به جاش دختر دیگه با اسم اون دختر به پسره نامه یا ایمیل می زنه بعد از سال ها هم پسره برمی گرده ایران دخترا هم به دروغشون ادامه می دن ،تا خود پسره متوجه می شه . متاسفانه اسم شخصیت ها یادم نیست
 

ab91149114

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #2,400
سلام من درباره رمانی هستم که پیری بخاطر دختر مورد علاقه شبه زندان میفته ولی دختر نامردی می‌کنه پسرو رها می‌کنه پسرم هم تبدیل میشه به یه مرد سنگ دل ولی توی زندان بامرد پولداری آشنا میشه که مردهازش قول میگیره آزاد شد مراقب خواهرزادش باشه پسره هم از دختر بچه مراقبت می‌کنه تا جایی که مجبور میشه یه دختر دانش جو رو که یهرو اتفاقی به دختر بچه کمک می‌کنه به عنوان پرستار استخدام کنه بعد پسره کم کم عاشق دختره میشه اسم عشق اول پسره طناز بوده
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا