متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

شادی :0

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
29
امتیازها
30
  • #441

جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,248
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #442
سلام دنبال رمانی میگردم که یه دختره که برادرش میوفته زندان و دختره رو به فرزندی میگرن و پدرش بهش هک یاد میده بعد ها برای خودش با دوستای داداشش باند تشکیل میده و اسمش رز مشکی بود
ژانرش پلیسه کسی اسمش و میدونه؟
منم دنبالشم فهمیدی بهم بگو
 
امضا : Altinay*

Ana.A

نو ورود
سطح
7
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
689
امتیازها
3,603
مدال‌ها
7
  • #443
سلام دنبال رمانی میگردم که یه دختره که برادرش میوفته زندان و دختره رو به فرزندی میگرن و پدرش بهش هک یاد میده بعد ها برای خودش با دوستای داداشش باند تشکیل میده و اسمش رز مشکی بود
ژانرش پلیسه کسی اسمش و میدونه؟
سلام رمان "ریما"رو چک کنید
 

XAysanX

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
93
پسندها
493
امتیازها
2,803
مدال‌ها
6
  • #444
سلام یه دختری به اسم ستاره هست که نامزدش میره دانشگاه افسری ستاره هم با کمک عموش که پلیسه خودشو شبیه پسرا میکنه و وارد اون دانشگاهی که نامزدش هست میشه بعد‌ها نامزدش میفهمه که این ستارست و بقیه ماجرا که زیاد یادم نیست
لطفا هرکس اسمش رو میدونه بهم بگه
 
امضا : XAysanX

Shaghayegh85

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #445
رمان وقتی پلیس شدم رو چک کنید .
 

Anahi_20

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #446
سلام یه رمان تخیلی بود که پسره گرگینه س و داره با یه پری ازدواج میکنه ولی کشش زیادی بهش نداره بعد میفهمه پریه حاملس و بچه ش جفت پسره س وقتی بپه به دنیا میاد به خوردن خون پسره علاقه داره ولی بعد از دوسال برای حفاظت از بچه اونو به کشوری میبره حالا بعد از بیست سال دختره وارد جنگل میشه و با پسره روبرو میشن و وقتایی که دسته همو میگیرن یه کلاف طلایی دور دستشون میپیچه یه ساله دنبالش میگردم
 

kosowr

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #448
سلام.من یه رمان خوندم که در مورد یه دختر بود که رشته دانشگاهیش در مورد طراحی صنعتی بوددر حالی که خانوادش همه مهندسی عمران خونده بودن و دختره با رفیق همسر دوستش کار تولیدی چوب داشتن و عاشق هم میشن ولی انبار چوبشون اتیش میگیره و بدهی بالا می یاره و پسره میره زندان و پدربزرگ دختره به دختره میگ اگ می خوای پسره ازاد بشه باید با پسرعموت ازدواج کنی و دختره میره با پسرعموش خارج و بعد چند سال برمیگرده ایران و دوباره با پسر همکار میشن و بعد اتفاقات زیاد دوباره بهم می رسن.داخل اسم رمان کلمه پرواز هم بود
 

Lucida

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
176
پسندها
3,243
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
  • #449
یه رمانی بود
یک پسره بود شب عروسیش عروسش فرار میکنه، حالا از قضا دختر اصلی داستان بخواطر اجبار مادر ناتنیش مجبور میشه با پسر عموش ازدواج کنه برا همون شب عروسیش فرار میکنه
حالا این پسره که عروسش فرار کرده که خیلیم عصبیه دختره رو میبینه و جای عروس جاش میذاره.
اسم مامان پسره ماهی بود یادمه
اسم باباشم فکر کنم تورج.
دوتا بچش که یکیش ارام و اون دیگه یادم نیس تو اوایل زندگیش گم میشن.
حالا از قضا این عروس مادر واقعیش همین ماهیس
اسمش نمیدونم چیه؟ لطفا بگید
 
امضا : Lucida

sahraa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #450
سلام‌ من‌ دنبال‌ رمانی‌ میگردم که‌ اسم‌ دختره‌ تاجایی‌ که‌ یادم‌ میاد‌مهتاب‌ بود ویه‌پسری‌ داشت‌ به‌ این ایلیا‌ متاهل‌ بود‌ وهمسرش‌ فوت‌ کرده‌ بود‌ پسرصاحب‌ خونه‌ شون‌ که‌ دوست‌ مامانش‌ میشده‌ ازخارج‌ میاد‌ دیدن‌ مادرش‌ وداستان‌ اونام‌ شروع‌ میشه‌ لطفا‌ اگه‌ اسمشو‌ میدونید‌ بگید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا