متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,248
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #521
بچه‌ها راجب یه رمانم که دوتا خانواده بودن که خیلی باهم خوب بودن بعد فک کنم پسر یکی از خانواده ها میزنه پسر اون یکی رو میکشه دلیلیش رو یادم نیست بعدش دختره رو به زور میبرن خونه پدر پسره که کشته شد دختره خواهر کسی بوده که پسر اون خانواده رو کشته بعدش پدر مادرش میمیرن و اونم تنها اونجا زندگی میکنم بعد از ی مدت برادر بزرگ اون خانواده میاد و زجرش میده و این بیشعور بازیا تا برادر خوده دختره آزاد میشع دختره فک کنم لال میشه بعد داداش مریض قلبی میگیره دیگه و میره شرکت برادر بزرگ اونیکه کشته شده کار میکنه تا وقتی که برادر دختره هم میمیره دیگه یه سری اتفاق می‌افته که پدر پسره که بچش کشتع شده دختره رو کتک میزنه که فلج میشه و لال بعد میندازتش بیرون دختر اون خانواده باهاش دوست بود قایمکی بهش کمک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Altinay*

M_m

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
21
امتیازها
33
  • #522
سلام دنبال رمانی بودم که دختره با پسری ازدواج می‌کنه ک مشکل روانی داره و اینو تو سفر کیش متوجه میشه زنگ میزنه برادرشوهرش که داروهای همسرشو بیاره، بعد برادر دختره همسرش رو اتفاقی می‌کشه و دختره مجبور میشه با برادرشوهرش ازدواج کنه ک تاکید می‌کنه نباید باردار بشه ولی دختره باردار میشه و از ترسش فرار می‌کنه بچه رو از دست میدن ولی یه بچه ب اسم نفس بزرگ میکنن، اسم مادرشوهرشم آزاده بود.
 

Tab

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #523
سلام من دنبال یه رمانی هستم ، و اگه کسی برام پیداش کنه حاضرم هر مبلغی بخواد بهش بدم ،دختر داخل رمان اسمش ریحان بود پسره هم امیر، خواهره امیر هم منیره داخل سریال وضعیت سفید بود عکس هایی هم که برای شخصیت ها استفاده شده بود پسره زین وان دایرکشن بود ، اسم مادره هم بانو بود ،قضیه هم اینطوری بود که بعد مرگ پدر این خانواده تو وصیت نامه اسم دخترش ریحان رو آورده بود و امیر و بانو میرن دنبال دختره اما آخرش امیر عاشق ریحان میشه ،یه دیالوگ هم داره که میگه ،مامان مگه خودت همیشه نمیگفتی دختر و پسر کنار هم مثل پنبه و آتیش میمونن ،
یه قسمت دیگه هم اینطوری بود که امیر می‌ره خونه ریحان دنبالش و ریحان براش املت درست می‌کنه
Ash_1_at@,این آیدی تلگرامه و اگه کسی پیدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Sara_heidari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
15
امتیازها
33
  • #524
سلام دوستان
یه رمانی خوندم درمورد یه دختر که با ماشین به یه پسره میزنه چند ماه ازش پرستاری میکنه پسره دکتره یه برادر دوقلو هم به اسم عماد داره که عماد بعدا مشخص میشه پلیسه
اون دختر یه شوهر خواهر داره که وکیله و برادرش که اسمش امینه دوست این دختر
این دختر بعدا با یه دختره دیگه به اسم حوا اشنا میشه که حوا فکر کنم خواهر عماد و عارف و اون دکتره‌ست
متاسفانه نه اسم پسره رو میدونم نه دختر رو
ممنون میشم کمکم کنید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #525
سلام یک رمان خارجی بود که دختره نوجوون بود و اول رمان توسط مامانش به خونه پدرش فرستاده میشه تا پدره مخارجش رو تامین کنه. و برای اولین بار پدرش رو می بیند که حسابی جوون هم بود و از هم خوششون میاد و به هم جذب میشن. بعد ها میفهمه که این اصلا پدر واقعیش نیست و مادرش به هر دوشون دروغ گفته و در حقیقت پدرش دوست پسر مامانش تو دوران دبیرستانش بوده. بعد یادمه که دختره حاضر نمیشه با پدر واقعی و مادرش زندگی کنه و با همون پسره(که قبلا فکر میکرد پدرشه) عاشق هم میشن و میرن یه شهر دیگه زندگی میکنند. ممنون میشم اگه اسمش رو بگید.
رمان Dady
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #526
سلام دنبال یک رمانم که دختره نمیدونم مهندس کشتیه چیه فقط یادمه توی کارایی هست که مردا بیشتر کارمیکنن روی آب وشاید سد سازی یک آقاهی که مدیر یک شرکته بهش پیشنهادمیده باهاش ازدواج صوری کنه تابتونه اقامت یک کشوری روبگیره که قبلن دوست دخترش روفرستاده اونجا تااینم با گزینه متاهل بودن بره اونجا پیش دوست دخترش اما وقتی میره پیش دوست دخترش پشیمون میشه وبرمیگرده پیش همین خانم که باهاش ازدواج صوری کرده بوده.
 

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,821
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
  • #527
سلام دنبال یک رمانم که دختره نمیدونم مهندس کشتیه چیه فقط یادمه توی کارایی هست که مردا بیشتر کارمیکنن روی آب وشاید سد سازی یک آقاهی که مدیر یک شرکته بهش پیشنهادمیده باهاش ازدواج صوری کنه تابتونه اقامت یک کشوری روبگیره که قبلن دوست دخترش روفرستاده اونجا تااینم با گزینه متاهل بودن بره اونجا پیش دوست دخترش اما وقتی میره پیش دوست دخترش پشیمون میشه وبرمیگرده پیش همین خانم که باهاش ازدواج صوری کرده بوده.
شبیه سناریوی رمان آقا و خانم صوفی هست...
البته داستان این رمانی که من نام بردم دختره پیشنهاد ازدواج صوری رو میده و توی شرکتی هم کار نمی‌کنه!
چک کنید ببینید خودشه؟
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #528
T Tab
رمان ریحانه رو چک کن.
 
امضا : NEGIN BARZAN~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

panahsadr

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
14
امتیازها
33
  • #529
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ِSHAB

ِSHAB

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
108
پسندها
3,581
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
  • #530
امضا : ِSHAB

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا