متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

panahsadr

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
14
امتیازها
33
  • #501
سلام من دنبال یک رمان میگردم موضوعش این هست که یه دختری که تک فرزنده بدون اجازه پدرش با پسری که وضع مالی خوبی نداره ازدواج میکنه و از خانوادش طرد میشه شوهرش میمیره و پدره حاضر به قبول دخترش نیست دختره پیشه خواهر شوهرش زندگی میکنه اما خواهر شوهره که سرطان داره از اون میخواد برای شوهرش بچه بیاره و دختر قبول میکنه و باردار میشه لطفا هر کی اسمش رو میدونه بگه ممنون میشم.
کسی این رمان رو میشناسه؟
 

Hananehpk

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
31
امتیازها
33
سن
19
  • #502
سلام به همه من مدتی پیش یه رمان خوندم ک شخصیت دختر برای اینکه پدرش بخاطر اینکه پدر یه خانواده دیگرو کشته اعدام نشه مجبور میشه با پسر بزرگ اون خانواده ازدواج کنه ک اسمشم آذرخش بود فک کنم و اسم برادرش هم طوفان. اذرخش از قبل ک دختره دبیرستانی بوده دوسش داشته و یه اتاق از خونشونم پر از عکسای دختره کرده بود فک کنم و همون روزی ک پدرشو میفرسته برای خواستگاری دختره، بابای دختره که راننده تاکسی بوده باهاش تصادف میکنه و همه این اتفاقا پیش میاد. وقتی هم ک دختره باهاش ازدواج میکنه طوفان و مادره هم باهاش خوب برخورد میکنن و فقط فامیل بهش تیکه میندازن ک باباش مقصر مرگريال اخرشم اسم دخرشونو ی چیزی میزارن که معنیش میشه ابر
ممنون میشم اگه کسی این رمانو خونده کمک کنه
 

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #503
نه این نیست اینو خوندم داستانش اینه که ازهم بدشون میاد اتفاقی همسایه میشنو پسره تو پایان نامه دختره کمک میکنه و عاشق هم میشن
ساختمان دو واحده هست
 
امضا : حیران

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #504
رمان روز نود و سوم خیلی شبیه اینه اما دختره دو تا بچه دو قلو داره و عقد سه ماهه مردی میشه که مشکل داشته و برای درمان کمک یک زن رو میخواست
نه این فقط مرگ شوهر دختره شبیه رمان روز نود و سوم است وبا واسطه دوستش با مرده اشنا میشه
اما توی این رمان دختره بچه نداره و پیش خواهرشوهرشه
 
امضا : حیران

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #505
سلام به همه من مدتی پیش یه رمان خوندم ک شخصیت دختر برای اینکه پدرش بخاطر اینکه پدر یه خانواده دیگرو کشته اعدام نشه مجبور میشه با پسر بزرگ اون خانواده ازدواج کنه ک اسمشم آذرخش بود فک کنم و اسم برادرش هم طوفان. اذرخش از قبل ک دختره دبیرستانی بوده دوسش داشته و یه اتاق از خونشونم پر از عکسای دختره کرده بود فک کنم و همون روزی ک پدرشو میفرسته برای خاستگاری دختره، بابای دختره که راننده تاکسی بوده باهاش تصادف میکنه و همه این اتفاقا پیش میاد. وقتی هم ک دختره باهاش ازدواج میکنه طوفان و مادره هم باهاش خوب برخورد میکنن و فقط فامیل بهش تیکه میندازن ک باباش مقصر مرگريال اخرشم اسم دخرشونو ی چیزی میزارن که معنیش میشه ابر
ممنون میشم اگه کسی این رمانو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~

Fti_ph

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
25
امتیازها
33
  • #506
یه رمان دیگه ایم بود که راجب یه دختر مذهبی به اسم راحیل بود راحیل به دلایلی مجبور میشه بایه مرد صوری ازدواج کنه که اسمش شهرام بود
پیشنهاد ازدواجم فک کنم از طرف راحیل بود
اگه میشه اسم این رمانم بگین
سلام
داماد اجاره‌ای
 

Anashid

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
11
امتیازها
33
  • #507
سلام یک رمان خارجی بود که دختره نوجوون بود و اول رمان توسط مامانش به خونه پدرش فرستاده میشه تا پدره مخارجش رو تامین کنه. و برای اولین بار پدرش رو می بیند که حسابی جوون هم بود و از هم خوششون میاد و به هم جذب میشن. بعد ها میفهمه که این اصلا پدر واقعیش نیست و مادرش به هر دوشون دروغ گفته و در حقیقت پدرش دوست پسر مامانش تو دوران دبیرستانش بوده. بعد یادمه که دختره حاضر نمیشه با پدر واقعی و مادرش زندگی کنه و با همون پسره(که قبلا فکر میکرد پدرشه) عاشق هم میشن و میرن یه شهر دیگه زندگی میکنند. ممنون میشم اگه اسمش رو بگید.
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
68
امتیازها
103
  • #509
سلام خسته نباشیدبنده رمانی رو خوندم همین جند پقت پیش که اسمشو یادم رفته
درمورد ی پسر مغرور و ی دختر بود
پسره باباش شرکت داشت و هرموقع پول به دستش میومد یه مغازه ای هم میزد

پسرش میخواست شرکت بزنه و باباش شرط گزاشته بود که باید ۱ سال توی بوتیکشون کار کنه

اونم ناچارا قبول میکنه وقتی میره بوتیک بعدش ی دختر رو استخدام میکنن که کلی با هم کلکل میکنن این دوتا تا اخر یروز باید این پسر با اونیکی فروشنده دختر برن ترکیه و جنس بیارن ک نمیشه و با اونیکی دختر ک اسمش شیوابود میرن
توی ترکیه پسره به دختره ابراز علاقه میکنه و....

میتونید بگید اسمش چیه؟
لطفا فقط من فقط تو چک شود
 

مهسا ذ

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
68
امتیازها
103
  • #510
درود
خواهش میکنم بگین که خوندیم این کتاب و...
یه رمان بود که یه دختری که عاشق برادرش بود دختره دبیرستانی بود.یه ماشین می‌خواسته بزنه بهش که برادر خودشو میندازه جلو ماشین و می‌ره کما..قلبشو میدم به یه دکتر.دختر برای اینکه صدای قبل برادرش و گوش کنه عقد دکتر میشه....
اسم رمان گیسو هستش
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا