مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

مهسا ذ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/1/20
ارسالی‌ها
38
پسندها
65
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #511
سلام یک رمان بود که یک دختر به اجبار پدرش برای ارث با پسر عموش که خیلی مذهبی ازدواج می کنه بعد از ازواج پسر عموش رو اذیت میکنه ولی کم کم عاشقش میشه
میتونید بگید اسمش چیه؟
ازدواج به سبک اجباری
 

Rozhan.shoj

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/10/21
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #512
سلام یه رمانی بود ک من قبلا خونده بودم حالا خیلی چیزای کمی ازش یادم میاد اونم این ک یه همسایه مث ک داشتن همسایشون یه پسر داشته به اسم اتش با دختره خیلی دوست بودن بعدن اینا مثل اینکه خواهر برادر در میان بعد یه صحنه ماشین جلوی دختره میزنه به اتش بعد دختره لال میشه
 

Rozhan.shoj

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/10/21
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #513
سلام دنبال یه رمان میگردم اسم شخصیتهاش یادم نیست دختره خیلی شیطون بعد یه روز استاد جدیدشون میاد دختره نمیشناسدش کلی بلا سر استاده میاره وقتی میره خونه میفهمه استاده همون پسر عموشه که تازه از خارج برگشته کم کم عاشق پسر عموش میشه ولی اون دوباره برمیگرده میره خارج دختره افسرده میشه به پدر و مادرش میگه خونشونو عوض کنن بعد از پنج سال دوباره پسر عموش برمیگرده
فک میکنم کی گفته من شیطونم باشه
 

Rozhan.shoj

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/10/21
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #514
سلام دوستان دنبال رمانیم هستم ک پسره بچه داشته باشه و با دختر داستان باهاش ازدواج کنه
رمان نیما
پسره بچه داره
 

af6871

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/8/20
ارسالی‌ها
10
پسندها
17
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #515
سلام یه رمانی بود ک من قبلا خونده بودم حالا خیلی چیزای کمی ازش یادم میاد اونم این ک یه همسایه مث ک داشتن همسایشون یه پسر داشته به اسم اتش با دختره خیلی دوست بودن بعدن اینا مثل اینکه خواهر برادر در میان بعد یه صحنه ماشین جلوی دختره میزنه به اتش بعد دختره لال میشه
اسم رمان لپ های خیس و صورتی هست.جلد دوم هم داره اگراشتباه نکنم قلب مشترک مورد نطر خاموش میباشد
 

panahsadr

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/8/21
ارسالی‌ها
6
پسندها
14
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #516
سلام یه رمان بود که دختره با یه پسر که وضع مالی خوبی نداشت تصادف میکنه بعد یروز پسره میگه یه مشکلی برام پیش اومده دختره میره خونشون بعد بابای دختره میرسه و پسره دختره رو بغل میکنه. بعد با هم ازدواج میکنن و پسره خواننده میشه لطفا اگه میدونین بگین خیلی دنبالشم
 

Rozhan.shoj

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/10/21
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #517

•ᴍᴀʜᴀᴋ•

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/7/21
ارسالی‌ها
645
پسندها
6,171
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #518
سلام یه رمان بود دختره داشت از جلسه کنکور برمیگشت تو ترافیک یه ماشین میبینه کنجکاو میشه کاغذ میندازه تو ماشین که پسره قصد خودکشی داشته با هم دوست میشن و میرن دانشگاه و .... آخرش با هم ازدواج میکنن ممنون میشم راهنمایی کنید
درتمنای‌توام رو چک کنید
 
امضا : •ᴍᴀʜᴀᴋ•

•ᴍᴀʜᴀᴋ•

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/7/21
ارسالی‌ها
645
پسندها
6,171
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #519
سلام به همه من مدتی پیش یه رمان خوندم ک شخصیت دختر برای اینکه پدرش بخاطر اینکه پدر یه خانواده دیگرو کشته اعدام نشه مجبور میشه با پسر بزرگ اون خانواده ازدواج کنه ک اسمشم آذرخش بود فک کنم و اسم برادرش هم طوفان. اذرخش از قبل ک دختره دبیرستانی بوده دوسش داشته و یه اتاق از خونشونم پر از عکسای دختره کرده بود فک کنم و همون روزی ک پدرشو میفرسته برای خواستگاری دختره، بابای دختره که راننده تاکسی بوده باهاش تصادف میکنه و همه این اتفاقا پیش میاد. وقتی هم ک دختره باهاش ازدواج میکنه طوفان و مادره هم باهاش خوب برخورد میکنن و فقط فامیل بهش تیکه میندازن ک باباش مقصر مرگريال اخرشم اسم دخرشونو ی چیزی میزارن که معنیش میشه ابر
ممنون میشم اگه کسی این رمانو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : •ᴍᴀʜᴀᴋ•

•ᴍᴀʜᴀᴋ•

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/7/21
ارسالی‌ها
645
پسندها
6,171
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #520
سلام یک رمان خارجی بود که دختره نوجوون بود و اول رمان توسط مامانش به خونه پدرش فرستاده میشه تا پدره مخارجش رو تامین کنه. و برای اولین بار پدرش رو می بیند که حسابی جوون هم بود و از هم خوششون میاد و به هم جذب میشن. بعد ها میفهمه که این اصلا پدر واقعیش نیست و مادرش به هر دوشون دروغ گفته و در حقیقت پدرش دوست پسر مامانش تو دوران دبیرستانش بوده. بعد یادمه که دختره حاضر نمیشه با پدر واقعی و مادرش زندگی کنه و با همون پسره(که قبلا فکر میکرد پدرشه) عاشق هم میشن و میرن یه شهر دیگه زندگی میکنند. ممنون میشم اگه اسمش رو بگید.
رمان ددی/=(خواهر یا برادرم اون بزرگساله!)
 
امضا : •ᴍᴀʜᴀᴋ•

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
57
عقب
بالا