- ارسالیها
- 375
- پسندها
- 2,742
- امتیازها
- 14,063
- مدالها
- 10
وقتی برای من، وقتی برای تو، دختره نمیخواد ازدواج کنه مادرش نگران اینه که نکنه هیچ وقت شوهر گیرش نیاد. طی اتفاقاتی دختره رو گول میزنه مرده و باهاش ازدواج میکنه بعد دختره رو زندانی می کنه، یک اتاقی داشت که فقط با کارت باز میشد و زنه رو زندانی می کرد. نمی ذاشت بچه رو ببینه زیاد. مثلا تنبیهش دوری از بچه بود. نمیدونم برادرزاده یا خواهر زاده مرده این دختره رو دوست داشت، بهش کمک میکنه این رو میبرن به اسم کلاس ورزش ولی بعد از در پشتی کلاس ورزش میبرنش پیش یک استاد رزمی. مرده میگفت ورزش می کنی نباید یک کیلو وزن کم کنی. دختره حسابی قوی میشه و یواشکی بلیط میگیره و پاس و اینها، بچه رو هم با همون برادرزاده مرده هماهنگ میکنه از خونه ببره، بعد با شوهرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.