مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

LEYLA MOSLEHI

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/2/21
ارسالی‌ها
375
پسندها
2,742
امتیازها
14,063
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #551
وقتی برای من، وقتی برای تو، دختره نمیخواد ازدواج کنه مادرش نگران اینه که نکنه هیچ وقت شوهر گیرش نیاد. طی اتفاقاتی دختره رو گول میزنه مرده و باهاش ازدواج میکنه بعد دختره رو زندانی می کنه، یک اتاقی داشت که فقط با کارت باز میشد و زنه رو زندانی می کرد. نمی ذاشت بچه رو ببینه زیاد. مثلا تنبیهش دوری از بچه بود. نمیدونم برادرزاده یا خواهر زاده مرده این دختره رو دوست داشت، بهش کمک میکنه این رو میبرن به اسم کلاس ورزش ولی بعد از در پشتی کلاس ورزش میبرنش پیش یک استاد رزمی. مرده میگفت ورزش می کنی نباید یک کیلو وزن کم کنی. دختره حسابی قوی میشه و یواشکی بلیط میگیره و پاس و اینها، بچه رو هم با همون برادرزاده مرده هماهنگ میکنه از خونه ببره، بعد با شوهرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Asta

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/10/21
ارسالی‌ها
15
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #552
سلام
من دنبال یک رمان میگشتم اسم دختره یادم نیست ولی خیلی خوشگل بود و شکل مونیکا بلوچی بود و یک برادر داشته که سرطان خون گرفته و مرده. مادرشم از غم برادرش مرده و این دختره میره خارج از کشور دنبال تابلو خانوادگی که برای پدرش خیلی ارزشمنده (دختره خیلی پولداره) اونجا عاشق اون کسی میشه که تابلو دستشه اون پسره هم همینطور پسرم خیلی خوشگل بوده خلاصه اونو به بهانه اینکه چند نقاشی برام بکش این تابلو بهت میدم نگهش میداره در اخر ازدواج میکنن و فامیل دختره نمیدونم کیش بود اموال دختره رو میخواسته میاد شوهر دختره رو میدزده و معتادش میکنه خلاصه پیداش میکنن و ترکش میدن پایانش خوبی داشت اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا خیلی ذهنم درگیره ممنون
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

hamedana313

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/12/20
ارسالی‌ها
12
پسندها
30
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #553
سلام
من دنبال اسم یه رمانی هستم که دختره با زن عموش که معتاده فکر کنم، زندگی می کنه و می ره تو رستوران یه مردی کار می کنه که بچه داره و بعد می ره خونشون برای پرستاری از بچه های مرده آخرش هم با همون مرده ازدواج می کنه
یه تیکش یادمه دختره داشت یه چیزی خورد می کرد و یه شال سبز هم به دستش بسته بود که مرده می بینه و چندشش میشه و میگه کثیفه
یه تیکه دیگه اشم دختره داشت زیر پنچره اتاق مرده قربون صدقه زن عموش می رفت مرده هم داشت می شنید فکر کرد داره با نامزدش حرف می زنه
اگه اسمشو می دونید لطفا بگید
 

aylar80

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/10/21
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #554
دختره توی شرکت کار میکرد
یه روز تو کوچشون یکی مزاحمش میشه داداشش از راه میرسه مزاحم رو میکشه
دختره برای پول دیه از رئیس شرکت کمک میخواد اونم میگه به شرطی زنم بشی دیه میدم
دخترم قبول میکنه اما همه اینا واس این بوده به دختره نزدیک شن به اسم اون کارهای خلافشونو انجام بدن
پلیس هم دختررو میگیره و دختر اسم هرکی میاره پلیس میگه این اشخاص وجود ندارن
یه پسرم تو شرکتشون بود دوست پسره که الکی به دختره میگف دوستش داره ولی در اصل رئیس خلافکارها اونه
یه روزم میرن مهمونی که یه خانم باردار میاد فکر میکنه زن رئیس شرکتس اما زن همین پسره بود
یه روزم دختررو گروگان گرفته که رئیس شرکته میاد کمکش

کسی اسمشو میدونه من دوساله دنبالشم
 

12_13Mahi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
10
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #555
خداوکیلی چجور این رمانارو میخونی و افسردگی نمیگیر

فکر کنم اسمش کی گفته من شیطونم
سلام من یه رمان خوندم دختره اسمش عسل بود فک کنم بعد وقتی ۱۵ سالش بود پسر داییش مهران یه جوری صحنه سازی می‌کنه بعد باباش از خونه میندازش بیرون می‌ره با عموش خارج جراح میشه برمی‌گرده برا انتقام ولی نمیگیره آها راستی عاشق پسر خالشه اگه کسی اسمش و می‌دونه لطفاً بگه
 

Milie

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #556
سلام دوستان
رمان در مورد یه دختر بود کهند سال پیش مادرش خودکشی کرده و فکر میکنه بخاطر این بوده که پدرش متوجه رابطه مادرش با پسرعموی بالاش شده اما قضیه این نیست دختره عاشق پسرعموی پدرش بوده اما بعد این قضایا اون از ایران میره پدرش هم به جرم قتل مادرش زندانی میشه الان چندسال گذشته دختره و خواهرش با مادر بزرگ و عمو و زن عموی پدرش زندگی میکنند و زن عموش بیماره


رمام از زمان برگشت پسرعمو شروع میشه و اینکه خواهر دختره هم عاشق همسایه کنارشون هست اسمشو بهم بگید ممنون میشم واقعا
 

hamedana313

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/12/20
ارسالی‌ها
12
پسندها
30
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #557
سلام
من دنبال اسم یه رمانی هستم که دختره با زن عموش که معتاده فکر کنم، زندگی می کنه و می ره تو رستوران یه مردی کار می کنه که بچه داره و بعد می ره خونشون برای پرستاری از بچه های مرده آخرش هم با همون مرده ازدواج می کنه
یه تیکش یادمه دختره داشت یه چیزی خورد می کرد و یه شال سبز هم به دستش بسته بود که مرده می بینه و چندشش میشه و میگه کثیفه
یه تیکه دیگه اشم دختره داشت زیر پنچره اتاق مرده قربون صدقه زن عموش می رفت مرده هم داشت می شنید فکر کرد داره با نامزدش حرف می زنه
اگه اسمشو می دونید لطفا بگید
خودم پیداش کردم زندگی خصوصی هستش
 

Shide

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/9/21
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
سطح
1
 
  • #558
سلام
من دنبال اسم یه رمانی هستم که دختره با زن عموش که معتاده فکر کنم، زندگی می کنه و می ره تو رستوران یه مردی کار می کنه که بچه داره و بعد می ره خونشون برای پرستاری از بچه های مرده آخرش هم با همون مرده ازدواج می کنه
یه تیکش یادمه دختره داشت یه چیزی خورد می کرد و یه شال سبز هم به دستش بسته بود که مرده می بینه و چندشش میشه و میگه کثیفه
یه تیکه دیگه اشم دختره داشت زیر پنچره اتاق مرده قربون صدقه زن عموش می رفت مرده هم داشت می شنید فکر کرد داره با نامزدش حرف می زنه
اگه اسمشو می دونید لطفا بگید
رمان زندگی خصوصی
 

sanaa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/11/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #559
سلام من دنبال یه رمانی میگردم به دختری بود که با نامزدش تو شب تولد نامزدش کمی قبل از ازدواجشون همبستر میشه و متوجه میشه دختر نیست ولی هیچی یادش نمیاد از خانوادش میپرسه بهش میگن تو دوران مدرسه با پسری دوست بوده و قایمکی اصلا با هم زندگی میکردن ولی پسره میمیره و توام حافظت رو از دست میدی یه ست گردنبند و یچیز دیگه هم داشته بدل به شکل ستاره‌ی دریایی که پسره براش درست کرده بوده بعد دختره از فک کنم تهران بودی میره کیش فک کنم و اونجا توی یه شرکتی کار میکنه که بعد مشخص میشه همون پسره صاحاب اون شرکته یه شرکت طراحی با همچینی چیزی بود بعد ست طلای همین بدلی که این داشته طراحی میشه یه لباس عروسی هم تو اون شرکت بوده که این بدون دیدنش عین اونو طراحی میکنه
 

هویج

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/11/21
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #560
داستان یه دختر سبزه که توی یه شرکت کار میکنه کارش فکر کنم طراحی کارت های تبلیغاتی بود صاحب شرکت از یه دختر خوشگل خوشش میاد اما این دختر .دختر خوبی نیست وخیلی آزاد هست بعد ها این صاحب شرکت عاشق همین دختر سبزه میشه
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
58
عقب
بالا