متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

m@hsa88

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #561
سلام
دنبال رمانی هستم با این مضمون که دختری بود که مشکل تنفسی داشت و از جای بسته هم میترسید فکر کنم با پدرش زندگی نمیکرد و با عموش بود که بعد عاشق هم میشند و البته عموی دختره نبوده و حالا چه نسبتی داشتند را یادم نیست
یه صحنه ش رو هم که یادم هست این بود که با هم بحث داشتند و بعد پسره از ماشین پیاده میشه و دختره تو ماشین میمونه با در و شیشه های بسته و دچار حمله عصبی و تنگی نفس شده بود
اگه اشتباه نکنم پای پسره هم مشکل داشت یکیش کوتاه تر بود
خیلی دقیق یادم نیست
 

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #562
سلام رمانی که به یه دختری که داشته از مهمونی دوستش بر میگشته اذیتش می‌کنن. پسره که روز بعد حال ناخوشش از سرش میپره. عذاب وجدان میگیره و در به در دنبال دختره میگیره که پیداش میکنه و به زور با دختره ازدواج میکنه تا از عذاب وجدانش کم بشه و سر مسئله ی ازدواج هم به دختره میگه یا با من ازدواج میکنی یا به دروغ به پدر مادرت میگم تو چیکار کردی تا دختره باهاش ازدواج کنه
کسی اسم این رمان رو میدونه؟؟؟؟؟
سلام نخوندین؟
 
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #563
دوستان من دنبال یه رمانم میشه کمکم کنیددرمورد دوتا دختر که فکر کنم اسماشون آنا و رویا بود آنا خیلی دختر آروم و گوشه گیری بود و خانواده ثرومتمد داشتن رویا زبون دراز بود و دانشجوی وکالت بود فکر کنم وآنا با پدر و برادرش و نامادریش زندگی میکرد و پدر آنا از دخترش برای قراردادهاش استفاده میکرد و به عقد دیگران در میاوردش ولی میگفت که ایدز داره برای اینکه بهش اذیت نکن داخل یکی از قراداد ها با پسری به اسم امیر عقد میکنن که پسر مومن و کمی وسواسی بوده و امیر قبلا یه زن داشته که مرده خیلی دوسش داشته یه بار که آنا رو بخاطر پوششی که داشته پلیس میگیره زنگ‌میزنن امیر میگه من زنی ندارم به این اسم و رویا امیرو مجبور میکنه بیاد آنا رو آزاد کنه و امیر تو خونه اش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

هویج

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #564
داستان یه دختر سبزه که توی یه شرکت کار میکنه کارش فکر کنم طراحی کارت های تبلیغاتی بود صاحب شرکت از یه دختر خوشگل خوشش میاد اما این دختر .دختر خوبی نیست وخیلی آزاد هست بعد ها این صاحب شرکت عاشق همین دختر سبزه میشه
دوستان کسی نمیدونه؟
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #565
سلام
دنبال رمانی هستم با این مضمون که دختری بود که مشکل تنفسی داشت و از جای بسته هم میترسید فکر کنم با پدرش زندگی نمیکرد و با عموش بود که بعد عاشق هم میشند و البته عموی دختره نبوده و حالا چه نسبتی داشتند را یادم نیست
یه صحنه ش رو هم که یادم هست این بود که با هم بحث داشتند و بعد پسره از ماشین پیاده میشه و دختره تو ماشین میمونه با در و شیشه های بسته و دچار حمله عصبی و تنگی نفس شده بود
اگه اشتباه نکنم پای پسره هم مشکل داشت یکیش کوتاه تر بود
خیلی دقیق یادم نیست
رمان سرگیجه های تنهایی من
 

لیلی020

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #567
سلام یک رمان بود که قبلا آنلاین بود مال 4 5 سال پیشه یه دختره که میره ترکیه اونجا یه تیمارستان متروکه میبینه بعد یه پسره اونجاس که چند سال تنها بوده فک کنم اسمش سیاه چاله چشمانت بود که اسمش تغییر کرد کسی اسمشو میدونه یا نویسندشو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Nazanin 77515

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #569
سلام یه رمان تخیلی بود که پسره گرگینه س و داره با یه پری ازدواج میکنه ولی کشش زیادی بهش نداره بعد میفهمه پریه حاملس و بچه ش جفت پسره س وقتی بپه به دنیا میاد به خوردن خون پسره علاقه داره ولی بعد از دوسال برای حفاظت از بچه اونو به کشوری میبره حالا بعد از بیست سال دختره وارد جنگل میشه و با پسره روبرو میشن و وقتایی که دسته همو میگیرن یه کلاف طلایی دور دستشون میپیچه یه ساله دنبالش میگردم
فک میکنم زاده خون بود که جلد دوم هم داره
 

Nazanin 77515

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #570
سلام یه رمان بود دختره داشت از جلسه کنکور برمیگشت تو ترافیک یه ماشین میبینه کنجکاو میشه کاغذ میندازه تو ماشین که پسره قصد خودکشی داشته با هم دوست میشن و میرن دانشگاه و .... آخرش با هم ازدواج میکنن ممنون میشم راهنمایی کنید
تمنا برای نفس کشیدن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا