سلام دوست عزیز
یه رمان هست دختره دانشجوی هنره ومجسمه سازه و یه پسر مغرور که میاد دانشگاهشون و عاشق پسره میشه یه روز دختره خونه رو ول میکنه میره کارگاه که کسی پیداش نکنه فکر کنم با پدرش دعواش میشه فکر کنم پسره محافظ دختره است
سلام دوست عزیز
یه رمان هست دختره دانشجوی هنره ومجسمه سازه و یه پسر مغرور که میاد دانشگاهشون و عاشق پسره میشه یه روز دختره خونه رو ول میکنه میره کارگاه که کسی پیداش نکنه فکر کنم با پدرش دعواش میشه فکر کنم پسره محافظ دختره است
سلام
رمانی بود که زنه یه دختر بچه کوچیک داره با یه مرد ازدواج میکنه و از خارج میاد خونه شوهر جدیدش تا بابای بچه اش رو پیدا کنه و....
که بعد میفهمه همین شوهرش بابای بچه اشه
حالا بگید اسمش چی بود؟
سلام
رمانی بود که زنه یه دختر بچه کوچیک داره با یه مرد ازدواج میکنه و از خارج میاد خونه شوهر جدیدش تا بابای بچه اش رو پیدا کنه و....
که بعد میفهمه همین شوهرش بابای بچه اشه
حالا بگید اسمش چی بود؟
سلام حدود یه چند سال پیش یه رمان خوندم خیلی چیز خاصی یادم نمیاد داستان از این قرار بود که چندتا دختر تویه واحد زندگی میکردنو فک میکردن واحد بغلی خالیه ولی چند وقتی میشد که از واحد بغلی صدا میشنیدن برای همون فک میکردن تو اون واحد جن هست بعد تصمیم میگیرن که به قولی برن جن گیری واینا
ولی یه دفعه در باز میشه و میبینن که پسری که همکلاسیشونه تو واحد بغلی زندگی میکنه
اسم شخصیتاش یادم نیست تنها تیکه اش که یادمه همینه اگه میتونین کمک کنید
سلام
یه رمان بود، دختری بود که مادرش فوت کرده بود و با پدرش زندگی میکرد
خواستگاری براش پیدا شد به اسم بابک و با اون نامزد کرد بابک بهش گفته بوده که پمپ بنزینی داره ولی در اصل خلافکار بوده و وقتی دختر موضوع رو میفهمه نامزدی رو بهم میزنه و بخاطر ترس از اون به تهران پیش یه خانواده دیگه میره و اونجا محمد رو میبینه و بعد مدتی به هم علاقه مند میسن و نامزد میکنن
بابک که قضیه نامزدی رو میفهمه بچه قبلی محمد رو به اسارت میگیره و به دختره میگه در صورتی برش میگردونم که تو با من ازدواج کنی...
اسم این رمان چی بود؟
سلام حدود یه چند سال پیش یه رمان خوندم خیلی چیز خاصی یادم نمیاد داستان از این قرار بود که چندتا دختر تویه واحد زندگی میکردنو فک میکردن واحد بغلی خالیه ولی چند وقتی میشد که از واحد بغلی صدا میشنیدن برای همون فک میکردن تو اون واحد جن هست بعد تصمیم میگیرن که به قولی برن جن گیری واینا
ولی یه دفعه در باز میشه و میبینن که پسری که همکلاسیشونه تو واحد بغلی زندگی میکنه
اسم شخصیتاش یادم نیست تنها تیکه اش که یادمه همینه اگه میتونین کمک کنین