مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Negin.19

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/2/22
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #801
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Sanieh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/9/20
ارسالی‌ها
26
پسندها
53
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #803
یک رمان خارجی بود که دختره پدر و مادرش مرده بودن. پدرش تاریخ و زبان های مختلف به دختره یاد داده بود. دختره رو به عنوان ندیمه همراه دختر خالش یا دختر داییش به یونان میفرستن تا ملکه بشه. اما جنگ داخلی میشه و بعد این دختره با پادشاه ازدواج میکنه
کسی این رمان رو به یاد نداره؟
اگه اشتباه نکنم یونان بود و دختره وقتی با کالسکه وارد کشور میشن، یک عده شورشی میبینه، بعد وارد یک خونه میشه و یک مرد زخمی میبینه اما به کسی اطلاع نمیده. اون مرد وارث حکومت بود که شورش میکنه و کاخ رو میگیره. دختر داییش فرار میکنه و این دختر رو جا میذاره. بعد قرار میشه این با پادشاه ازدواج کنه چون در پیشگویی این سرزمین گفته شده دختر مو طلایی ملکه میشه. این دختر همراه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Sanieh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/9/20
ارسالی‌ها
26
پسندها
53
امتیازها
90
سطح
0
 
  • #804
یک رمان دیگه هم بود که خارجی و درباره شورش بود. که مردم دور کاخ جمع شده بودن و قیام کرده بودن. یک دختری تو کاخ بود که بعد با سردسته شورشیا ازدواج میکنه.فقط همین یادمه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Faezeh_banoo

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/11/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #805
سلام

داستان راجب دختري بود كه با خانوادش ايتاليا زندگي ميكرد. همسايشونم يه خانواده ايراني بود كه دوتا پسر داشتن و اينا هميشه باهم بودن. واسه باباي دختره مشكلي پيش مياد كه مجبور ميشن بيان ايران. دختره تنها ايران ميمونه و اتفاقي با يه خلافكار آشنا ميشه. آخرشم با همون ازدواج ميكنه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fatimoghadam

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/9/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
12
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #806
یه رمانی بود که دختره ازدواج کرده بود و چند روز بعد از عقد شوهرش فوت شده بود
دختره برای درس میره تهران(کوچکترین دختر خانواده بوده و خواهرزادش تقریبا همسنشه)بعد اونجا با یه دختری تو کلاس همش دعوا دارن که اون دختر یه روز تو بارون بیهوش میشه و کارش به بیمارستان میکشه و و شخصیت اصلی رمان پنهانی بهش کلیه میده بعدش دوستیشون از همون جا شروع میشه این وسطا هم با یه پسره درگیر میشه که اخرش عاشق هم میشن و باهم میرن خارج(مادر پسره فوت شده و ارزوش این بود که پسرش موسیقی بخونه)
و اینکه خواهرزاده دختره با دایی یا عموی پسره ازدواج میکنن فکر کنم
متاسفانه اسم شخصیتاش یادم نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mocha

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/2/22
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #807
سلام خوبین
بچه ها یه رمان هست که توش یه دختره بود که باباش کارخونه داشت و مجبورش میکنن که با پسره شریکشون ازدواج کنه .. اسمه پسره فرهاد بود بعد این پسره عاشق یه دختره بود که اسمش شقایق‌ بود اینا باهم ازدواج میکنن بچه دار میشن بعد دوباره طلاق میگیرن دختره میره خارج و به پسره نمیگه که بچه دار شده و بعد چند سال برمیگرده دوباره باهم ازدواج میکنن میدونین کدومه ؟ تروخدا بگین <::::
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Aynaz74

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/1/22
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #808
یه رمانی بود که دختره ازدواج کرده بود و چند روز بعد از عقد شوهرش فوت شده بود
دختره برای درس میره تهران(کوچکترین دختر خانواده بوده و خواهرزادش تقریبا همسنشه)بعد اونجا با یه دختری تو کلاس همش دعوا دارن که اون دختر یه روز تو بارون بیهوش میشه و کارش به بیمارستان میکشه و و شخصیت اصلی رمان پنهانی بهش کلیه میده بعدش دوستیشون از همون جا شروع میشه این وسطا هم با یه پسره درگیر میشه که اخرش عاشق هم میشن و باهم میرن خارج(مادر پسره فوت شده و ارزوش این بود که پسرش موسیقی بخونه)
و اینکه خواهرزاده دختره با دایی یا عموی پسره ازدواج میکنن فکر کنم
متاسفانه اسم شخصیتاش یادم نیست
رمان نارگل
 

SkhMahsa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #809
دوستان یه رمان بود که شرکت پدر دختره بخاطر وکیلش و دشمناش ورشکست میشه و پدره میمیره..بعدش دختره فکر میکنه تقصیر شرکت پسر داستانه و میره که انتقام بگیره، بعد کم کم میفهمه اینطوری نیست و پسره بهش کمک میکنه مقصر اصلی رو پیدا کنن و عاشق هم میشن و اینا:))
ممنون میشم بهم بگین:>
 

...Zahra

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
4/3/22
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #810
دنبال رمانی میگردم که پسر از خانواده ای پولدار هست، اما پدرش مجبورش میکنه مدتی پایین شهر زندگی کنه و توی لباس فروشی کار کنه تا مرد بشه. همزمان توی شرکت پدرش هم کار میکنه. پسر مستاجر زیرزمین خونه ای در پایین شهر میشه. به مرور عاشق دختر صاحبخونه اش میشه...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا