رمان درباره یک دختر دختر چادری در خانواده ای مذهبی هست که عاشق پسرعموش هست. اما پسر عمو به خاطر شرایط زندگیش قصد ازدواج نداره. پسر به خاطر برادرش درسش رو رها کرده و توی مکانیکی کار میکنه همچنین گاهی به مرده شور هم کمک میکنه...
رمان درباره یک دختر دختر چادری در خانواده ای مذهبی هست که عاشق پسرعموش هست. اما پسر عمو به خاطر شرایط زندگیش قصد ازدواج نداره. پسر به خاطر برادرش درسش رو رها کرده و توی مکانیکی کار میکنه همچنین گاهی به مرده شور هم کمک میکنه...
سلام دنبال یه رمانی هستم که فک کنم بره دهه ۸۰ داستانشم اینطوریه که فامیلن و میرن شمال اونجا بحث ازدواج میشه و ازدواج میکنند ولی یکیشون بر اثر بیماری فوت میکنه
سلام و خسته نباشید.
دنبال رمانی میگردم که نصفه خوندمش، اول با رمان هکر قلب اشتباهش گرفتم چون یه همچین اسمی داشت اما خودش نبود..
داستان دربارهی دختری هست که داخل شرطبندی که باباش کرده به طرف مقابل دخترش رو میبازه
کسی که صاحب دختره میشه یه پسر جوون هست که قصد دستدرازی بهش رو داره اما باباش سر میرسه و دختره رو از پسره میگیره.
و از اون موقع به بعد پدر اون پسره میشه پدرخوندهی دختره که دوست داشته همیشه به جای پسر یه دختر داشته باشه.
کمکم دختره فضولیش میگیره و وقتی اتاق پدرش خواندهش رو میگرده اطلاعاتی پیدا میکنه که مشخص میکنه پدر خواندهش یک هکر کلاه سفیده.
به باباش اصرار میکنه که هک رو بهش یاد بده، و طی یه اتفاقات و بازیهای شطرنج پدر خوندهش می فهمه دختره نابغهست. (-_-)
دختره هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
سلام و خسته نباشید.
دنبال رمانی میگردم که نصفه خوندمش، اول با رمان هکر قلب اشتباهش گرفتم چون یه همچین اسمی داشت اما خودش نبود..
داستان دربارهی دختری هست که داخل شرطبندی که باباش کرده به طرف مقابل دخترش رو میبازه
کسی که صاحب دختره میشه یه پسر جوون هست که قصد دستدرازی بهش رو داره اما باباش سر میرسه و دختره رو از پسره میگیره.
و از اون موقع به بعد پدر اون پسره میشه پدرخوندهی دختره که دوست داشته همیشه به جای پسر یه دختر داشته باشه.
کمکم دختره فضولیش میگیره و وقتی اتاق پدرش خواندهش رو میگرده اطلاعاتی پیدا میکنه که مشخص میکنه پدر خواندهش یک هکر کلاه سفیده.
به باباش اصرار میکنه که هک رو بهش یاد بده، و طی یه اتفاقات و بازیهای...
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم که دختره شوهر خواهرش رو دوست داره اما پسره عاشق خواهر دختره میشه و نامزد میکنن دختره یه روز میره مهمونی و اونجا دچاره بیماری میشه و هرچقدر به خواهر و پدر و مادرش زنگ میزنه جواب نمیدن و مجبور میشه به شوهر خواهرش زنگ بزنه اونم میاد و با هم تو یه اتاق هستن که پلیس ها میان اینارو میگیرن و بعد به خاطر این سو تفاهم باهم ازدواج اجباری میکنن تا همین جاش یادمه میشه بگین اسم رمان چیه
دنبال رمانی میگردم که پسر از خانواده ای پولدار هست، اما پدرش مجبورش میکنه مدتی پایین شهر زندگی کنه و توی لباس فروشی کار کنه تا مرد بشه. همزمان توی شرکت پدرش هم کار میکنه. پسر مستاجر زیرزمین خونه ای در پایین شهر میشه. به مرور عاشق دختر صاحبخونه اش میشه...
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم که دختره شوهر خواهرش رو دوست داره اما پسره عاشق خواهر دختره میشه و نامزد میکنن دختره یه روز میره مهمونی و اونجا دچاره بیماری میشه و هرچقدر به خواهر و پدر و مادرش زنگ میزنه جواب نمیدن و مجبور میشه به شوهر خواهرش زنگ بزنه اونم میاد و با هم تو یه اتاق هستن که پلیس ها میان اینارو میگیرن و بعد به خاطر این سو تفاهم باهم ازدواج اجباری میکنن تا همین جاش یادمه میشه بگین اسم رمان چیه