متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Setareh221136

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
6
امتیازها
3
  • #831
یه دختر هست که خانوادش میرن سفر بعد دختره خواب میبینه خانوادش میمیرن و واقعا هم این اتفاق میوفته تو تصادف میمیرن و تنهاست و مادر عشقش از اون خوشش نمیاد و آخرش دو تا بچه به‌دنیا میاره تا اونجایی که یادمه مادر پسره از دختره خوشش نمیومد و هی اذیتش میکرد اخر سر دوتا بچه دار میشن و مادر میاد از دختره عذر خواهی و میخواد از کشور برن دقیقش این یادمه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mahsa_mohammadzadh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
6
امتیازها
0
  • #832
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Mohi082

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #833
سلام دنبال ی رمانم زنه دستش اگزاما داشت و شوهرش دوسش نداره
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mohi082

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #834
سلام ی رمان بود دختره با بابای پسره قرار میزارن که با پسره ازدواج کنه بعد ازدواج پسره میفهمه و صوری طلاقش میده بعدش دختره از ی طرف حاملس و عاشق پسره میشه اسمش لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mohi082

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #835
سلام ی رمانه پسره ایرانی دختره خارجی تو خارجن تو ی باند اسم دختره کریستاله
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Setareh221136

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
6
امتیازها
3
  • #836
سلام رمانهایی میخوام که دختر قصه پدر و مادرش میمیرن تو تصادف
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Setareh221136

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
6
امتیازها
3
  • #837
رمانهایی میخوام راجب پسری که مادرش مخالف عشقشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #838
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

یاقیش

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
17
امتیازها
33
مدال‌ها
1
  • #839
سلام
من خیلی وقت که دارم دنبال این رمان میگردم
داستانش راجب یه دختر دبیرستانیه که با اس ام اس با یه پسری اشنا میشه اسمش ستاره بوده به اون پسر میگه اسمم ستایش چند وقت میگذره وو اینا باهم میرن بیرونو عاشق هم میشن دختره عذاب وجدان داره و بخاطر اینکه دروغ گفته کاری نمیتونه بکنه ،از طرفی ام بیماری قلبی داره و باید بره عمل کنه به پسره میگه و با مدرک بهش ثابت میکنه که مریضه او باید بره خارج از ایران عمل شه،دختره میره ولی با دوستش هماهنگ میکنه که به پسره بگه که تو عمل مرده دختره و پسر هرکاری میکنه به در بسته میخوره و حال روحیش خوب نبوده،بعد چند سال تو یه دانسگاه همو میبینن پسره میفهمه همچی بازی بوده و میوفته دنبال انتقام......

من خیلی دنبال این رمان گشتم ولی اسمشو یادم نیست ،هرکی میدونه لطفا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

یاقیش

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
17
امتیازها
33
مدال‌ها
1
  • #840
یه رمانی بود دختره از خانواده ی ساده فکر کنمم تک دختر بود دانشگاه تهران قبول میشه دیر میاد خوابگاه گیرش نمیاد با پدرش میرن به یک املاکی که دو پسر جوان اونجا بودن اونا میبرنش خوابگاه خودگردان بعد دختر روز اول دانشگاه میبینه اونا همکلاسی هاش هستن
عزیز دلم اسمش(غریبه ی آشنا)از(منیر مهریزی مقدم) هستش
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا