متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

چکیده نگار چکیده‌نگار رمان تیرمستی | FATEME078 نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 1,358
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان: تیرمستی
نام نویسنده : فاطمه فاطمی ( fateme078)
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه #تراژدی

خلاصه: در مواجهه با طوفان‌های زندگی تنها دسته‌ای هستند که مقاومت می‌کنند و خودشان را نجات می‌دهند. داستان این رمان درمورد یکی از همین نجات یافته‌هاست. زویایی که از دوست و دشمن ضربه می‌خورد اما قوی‌تر از قبل بلند می‌شود، حتی اگر دست سرنوشت او را از پا دربیاورد.
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #2
شاید اگر تمامِ وقتمان‌ را صرف تنفر بی‌دلیل از آدم‌های اطراف‌مان نمی‌کردیم، زمان بیشتری برای عشق‌ ورزیدن به آدم‌هایی داشتیم که دل‌مان در گروشان بود.
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #3
زویا: آدم‌ها تو این دنیا فقط دو تا انتخاب دارن تا احساس خوشبختی کنند! اولیش زندگی با آدمیه که دوستش دارن. دومی زندگی با آدمی که درکشون کنه!
حامد: و اگه هیچ کدوم رو نداشتن باید برن بمیرن؟!
زویا: آدمی که احساس خوشبختی نکنه خودبه‌خود می‌میره!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #4
- یادمه اون اوایل آشنایی‌مون اندازه یه نخود انگشت تو با چاقو بریدی و انقدر داد و بیداد کردی که همه فکر کردیم کل انگشت تو قطع کردی... الان حتی به روی خودت نمیاری پاهات بریده!
با یادآوری خاطره‌ای دور، تلخ می‌خندم.
- برای هر دردی گریه کنم، غصه بخورم، داد بزنم؛ آخرش چی می‌شه؟ درد کوچیک‌تر می‌شه؟
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #5
تنهایی آدمی را تکه‌تکه می‌کند و هر تکه‌اش را جایی پنهان می‌کند. انسان تا بیاید و تکه‌هایش را پیدا کند و کنار هم قرار دهد، مهلت زندگی کردنش تمام می‌شود و به مرگ سلام می‌کند!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #6
متعلق به هیچ‌کجا بودن درد دارد. انگار هیچ‌ اتاقی، سهم تو نیست. هیچ خانه‌ای، ملک تو نیست. و هیچ سرزمینی، وطن تو نیست!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #7
دستِ شکسته، سر شکسته و تمامِ شکستگی‌های عالم درمان دارند، مگر دلِ شکسته!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #8
- الان خوشبخت‌ترین آدم‌ها مُرده‌هان! هر وقت مُرده‌م این رو‌ سر خاکم بگو.
می‌خندد و دندان‌های مرتبِ سفیدش را به نمایش می‌گذارد.
- خیلی از دنیا و آدم‌هاش ناامید شدی‌ ها!
برگه‌هایم را جمع و جور کرده و داخل پاکت می‌گذارم.
- همه آدم‌ها یه روزی ناامیدت می‌کنند، به‌ خصوص اون‌هایی که دوست‌شون داشتی!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #9
- دوست دارم!
افسوس می‌خورد که چرا اول خودش نگفته! میان ابروان شکسته‌اش تا می‌افتد. دستی که به سمتش دراز کرده‌ام می‌گیرد و قدمی جلو می‌آید. نور بالاسرمان زرد است و انعکاسش بر چشم‌های ا‌و می‌افتد. سرش را به پایین خم می‌کند و مقابل رخساره‌ام قرار می‌دهد.
- نه اندازه من!
نه دوستت دارم متقابل به میزان« نه اندازه من» زیباست و نه هر واکنش دیگری! این یعنی هر چقدر هم علاقه داشته باشی، باز هم در دوست داشتن به من نمی‌رسی!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,519
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #10
فاصله‌ها برداشته می‌شود و پس از مدت‌ها روبه‌روی هم قرار می‌گیریم؛ این‌بار نه برای بوسه دادن!
 
امضا : FATEME078❁
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا