متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار وحدت کرمانشاهی

  • نویسنده موضوع S.LOTFI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 44
  • بازدیدها 772
  • کاربران تگ شده هیچ

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,593
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #41
شد بر فراز مسند دل باز شاه عشق

یعنی گرفت کشور جان را سپاه عشق

جز در فضای سینه رندان می‌پرست

نتوان زدن به ملک جهان بارگاه عشق

شوریدگان عشق برابر نمی‌کنند

با صد هزار افسر شاهی کلاه عشق

در ملک فقر افسر فخرش به سر نهند

هر تن که خاک شد ز دل و جان به راه عشق

ای شیخ روی زرد و لب خشک و چشم تر

در شرع ما به حقیقت بود گواه عشق

خودخواهی از خیال برون کن که در جهان

از خود گذشتگی‌ست همی رسم و راه عشق

هرگز نیابد ایمنی از حادثات دهر

وحدت، مگر دمی که بود در پناه عشق
 
امضا : S.LOTFI

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,593
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #42
شد بر فراز مسند دل باز شاه عشق

یعنی گرفت کشور جان را سپاه عشق

جز در فضای سینه رندان می‌پرست

نتوان زدن به ملک جهان بارگاه عشق

شوریدگان عشق برابر نمی‌کنند

با صد هزار افسر شاهی کلاه عشق

در ملک فقر افسر فخرش به سر نهند

هر تن که خاک شد ز دل و جان به راه عشق

ای شیخ روی زرد و لب خشک و چشم تر

در شرع ما به حقیقت بود گواه عشق

خودخواهی از خیال برون کن که در جهان

از خود گذشتگی‌ست همی رسم و راه عشق

هرگز نیابد ایمنی از حادثات دهر

وحدت، مگر دمی که بود در پناه عشق
 
امضا : S.LOTFI

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,593
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #43
آنکه ناید به دلش رحم ز بیماری دل

کی به یاد آیدش از حال گرفتاری دل

بس که دل بر سر دل ریخته‌ای دل به رهش

که تو را نیست دگر راه ز بسیاری دل

غیر عناب لب و نار رخ و سیب ز نخ

نکند هیچ علاج دل و بیماری دل

دل ز بیداد تو خون گشت و به دل عرضه نکرد

آن جفای تو و آن رحم و وفاداری دل

دیده را زآن سبب ای دوست به جان دارم دوست

بود آیا که شب هجر کند یاری دل

دل ندیدم مگر اندر سر زلفین نگار

رو به هرجا که نمودم ز طلبکاری دل

وحدتا بس که کند مویه و زاری دل زار

مردمان را همه زار است دل از زاری دل

 
امضا : S.LOTFI

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,593
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #44
شکست گر دلت از کس مرنج ای عاقل

از آنکه خانه حق می‌شود شکست چو دل

همیشه لازمه زندگی‌ست کوشش و کار

به دهر بهره ز هستی نمی‌برد کاهل

کمال و فضل ز علم است و معرفت ای دوست

کسی کمال و فضیلت نخواهد از جاهل

درخت خشک ز سعی و عمل ثمر ندهد

مکن تلاش و حذر کن ز سعی بی‌حاصل

شود همیشه چو مرآت مقتبس از شمس

اگر غبار کدورت ز دل شود زایل

اگر به قدرت خود پی برد دمی انسان

زند چو بحر خروشنده موج بر ساحل

شوی مقرب درگاه کبریا وحدت

اگر که پاک شود لوحه دلت از غل
 
امضا : S.LOTFI

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,593
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #45
تا چند سرگران ز مدار جهان شوم

تا چند از مدار جهان سرگران شوم

در بین ما و دوست به جز خود حجاب نیست

آن به که بگذرم ز خود و از میان شوم

زندان تن گذارم و این خاکدان دون

در اوج عرش یوسف کنعان جان شوم

از خاکیان و صحبت ایشان دلم گرفت

یک چند نیز هم‌نفس قدسیان شوم

با طایران گلشن قرب جلال دوست

این دامگه گذارم و هم‌آشیان شوم

سودی نبخشدم سخن واعظ و فقیه

تا چند سال و مه ز پی این و آن شوم

آن به که نشنوم سخن این و آن به گوش

وز چاکران حلقه پیر مغان شوم

شاید بدین سبب کندم بخت یاوری

در بزم دوست محرم راز نهان شوم

وحدت حبیب گر بخرامد به باغ حسن

با گوهر سخن به رهش درفشان شوم
 
امضا : S.LOTFI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا