- تاریخ ثبتنام
- 11/6/21
- ارسالیها
- 3,054
- پسندها
- 15,328
- امتیازها
- 49,173
- مدالها
- 25
- سن
- 20
سطح
25
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
با دیدنت دل من کز جهان سیر است
به یک نظاره روی تو آرزومند است
خیال روی تو در آرزوی دیدار است
وصال روی تو امیدهای خرسند است
چو آفتاب رخت جلوه می کند هر روز
به نیم شب سر زلف تو ، تا که دربند است
لب تو، کاسه تریاق و بوسهات شکر است
رخ تو ، آینهٔ مهر و بوسهات سوگند است
جمال خود را در آینه به ما بنمای
که عاشقان را غیر از جمال تو مانند است
از آنکه از همه سو با تو یک نفس مانده است
جهان ز تابش مهر تو نیم ذره نژند است
بیا، که بی تو دل ناتوان من در تو
چنان خوش است که بر برگ گل گلاب اندود
اگر چه در طلبت هر نفس میبازم
ولیک راه طلب بر دلم نمیافکند
دلم ز شوق رخت چون چنان بسوخت که م
ز تاب آتش دل بر فلک همی نغنود
ز عکس روی تو می شد به روز روز مرا
شب سیاه جهان بر دلم جهان میسود
به یک نظاره روی تو آرزومند است
خیال روی تو در آرزوی دیدار است
وصال روی تو امیدهای خرسند است
چو آفتاب رخت جلوه می کند هر روز
به نیم شب سر زلف تو ، تا که دربند است
لب تو، کاسه تریاق و بوسهات شکر است
رخ تو ، آینهٔ مهر و بوسهات سوگند است
جمال خود را در آینه به ما بنمای
که عاشقان را غیر از جمال تو مانند است
از آنکه از همه سو با تو یک نفس مانده است
جهان ز تابش مهر تو نیم ذره نژند است
بیا، که بی تو دل ناتوان من در تو
چنان خوش است که بر برگ گل گلاب اندود
اگر چه در طلبت هر نفس میبازم
ولیک راه طلب بر دلم نمیافکند
دلم ز شوق رخت چون چنان بسوخت که م
ز تاب آتش دل بر فلک همی نغنود
ز عکس روی تو می شد به روز روز مرا
شب سیاه جهان بر دلم جهان میسود