روی سایت نوشته‌های روح بیمار| Ailinکاربر انجمن یک رمان

[AiLiN_R]

گاهی وقت‌ها دلم برایت پرمی‌کشد
برای آغوش گرمت
برای بوسه‌هایت
برای عطر تنت
برای آسمان مشکی چشمانت
...

 

[AiLiN_R]

ﺍﻟــﻮ ﺧـﺪﺍ ﺟﻮنـﻢ؟
ﻣﮕـﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾـﺪﯼ ﺗﺎ ﺑﻨﺪه‌ﻫﺎت رﻮ ﺍﻣﺘﺤـﺎﻥ
ﮐﻨـﯽ؟
ﻧـﮕﺎه ﮐــﻦ خیلی‌ها این‌جا
ﺩﺍﺭﻥ ﺗـﻘـﻠﺐ می‌کنن!
بعضیا ﺧﯿـﻠـﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺩﻝ می‌شکونن...
ﺑـﻪ ﮔـﺮﯾـﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻫـﻢ می‌خندن...
ﯾـﻪ ﻋـﺪﻩ
ﺧﯿـﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻦ...
ﺑﻌـﻀﯿﺎ ﺧـﻮﺍﺏ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ می‌گیرن...
ﻭﻟـﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﺍﺣﺖ می‌خوابن...
ﺑﻌﻀـﯿﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﻓﺎﺷـﻮﻥ ﺍﺷﮏ ﺁﺩم رﻮ ﺩﺭﻣﯿﺎﺭﻥ...
ﺧﺪﺍﺟﻮﻧﻢ!
ﭼـﺮﺍ ﻫﯿﭽـﯽ ﺑﻬـﺸﻮﻥ نمیگی؟
چرا خدا؟!

 

[AiLiN_R]

وای خدا عشقم داره میاد ببینتم!
واسم گل خریده، همون گلی که دوست داشتم!
چرا تیپ مشکی زده؟ اون اصلا مشکی دوست نداشت!
تنهاست؟
آرومه؟! چرا این‌قدر آرومه!
عشقم چرا ناراحتی؟!
چرا گریه می‌کنی؟!
چرا داری میگی چرا رفتی؟! مگه نگفتی من برم راحت‌تری؟!
چرا مسخره‌م نمی‌کنی؟!
چرا داری از خاطرات‌مون میگی؟! مگه نگفته بودی اشتباه بودن؟!
چرا گوشیت رو جواب نمیدی؟! یعنی این‌قدر واست مهم شدم!
چرا داری اسمم رو می‌شوری؟!
چرا آروم آب می‌ریزی؟!
چرا نمی‌تونم بیام بیرون از این‌جا؟!
چرا این‌جا بوی خاک میده؟!
چرا نفس کشیدن برام سخته؟!
چرا همه دارن گریه می‌کنن؟!

عشقم...؟
نفسم...؟
زندگیم...؟
من مردم...؟
انقدر زود...؟
انقدر زود خدا ازم خسته شد؟
میشه گریه نکنی؟
اخه نیستم اشکات رو پاک کنم...
فقط این‌جا خیلی سرده...
دلم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[AiLiN_R]

نمی‌دونم حسم بهت چیه؟!
گاهی می‌خوامت...
گاهی دیوونه‌ت میشم...
گاهی ازت متنفر میشم...
گاهی می‌خوام پیشم باشی...
گاهی دلم می‌خواد پیشم نباشی...
گاهی برات اشک می‌ریزم...
گاهی بهت می‌خندم...
خودم هم نمی‌دونم چمه...؟!
تو می‌دونی بگو...!
فقط تو درکم می‌کنی...!
یه سوال؟!
هنوزم دوستم داری...؟!
نداری می‌دونم...!
واسه همینه دیوونه شدم...!
یه دختر دیوونه...!
من بی تو دیوونه‌م...!
لعنتی چرا رفتی که دیوونه بشم...؟!

 

[AiLiN_R]

من رو دست به سر نکن...!
من رو دربه‌در نکن...!
درهای قلبت رو سه قفل و بست نکن...!
چی میشه یکم باهام مهربون باشی؟!
کار دل عاشقیه!
نرو، منو بیکار نکن...!
نرو لعنتی...!
آهای دیوونه برات می‌میرم...
خدا می‌دونه من عاشقونه می‌خوامت...!

 

[AiLiN_R]

یادته می‌گفتم چشمات اوج آرامشه؟
یادته می‌گفتم نباشی قلبم نفس نمی‌کشه؟
یادته می‌گفتم صدات برام نوازشه؟
یادته صدات که می‌زدم برای خواهشه
می‌خوام ازت خواهش کنم
همه حواست رو به من بدی فقط!

 

[AiLiN_R]

حتی یکی از بهترین شناگرهای دنیا هم که باشی...
باز تو رویای عشقت غرق میشی...!

 

[AiLiN_R]

امیدوارم بتونم فراموشت کنم...
امیدوارم بتونم صدای ضربان قلبم رو کنترل کنم...
امیدوارم بتونم خاطرات خوش‌مون رو فراموش کنم...
امیدوارم بی من خوش باشی...
امیدوارم بی من زندگی راحت‌تری داشته باشی...
امیدوارم بتونم چشمات رو فراموش کنم...
آغوش‌ت رو
عطر تنت رو
بوسه‌هات رو
نوازشات رو
امیدوارم...

 

[AiLiN_R]

هرجای دنیا می‌خواهی باش...
من تمام احساسم رو با همین دست نوشته‌ها به قلبت می‌رسونم!
حالا تو هی نباش...
هی دور باش...
هی کم باش...
منم این‌جا هی بغض کنم...
هی هق بزنم...
هی با عکسات بخوابم...
هی دلتنگت شم...
هی سراغت رو بگیرم...
هی...
هی!

 

[AiLiN_R]

خدایا این چه سرنوشتیه؟
که شب با چشمان خیس سر به بالین می‌گذارم...!
وقتی در نبودش شاعر می‌شوم...!
و می‌نویسم
و می‌نویسم
و می‌نویسم
و از دلتنگی زیاد نمی‌دانم چه کنم...؟!
به یاد لبخندهایش لبخند می‌زنم...!
که سرتاپا بغض است...!
حضرت یارم...!
من تو را با تمام کم بودن‌هایت می‌خواهم...!
با تمام سردی‌هایت...!
با تمام سکوت زیبایت...!
من تا مرز جنون می‌پرستمت...!
دوست دارم...
حضرت یارم...